کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تربية پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تربیه
لغتنامه دهخدا
تربیه . [ ت َ ی َ / ی ِ ] (از ع ، ص )در بیت زیر بمعنی مربّی ̍، یعنی پرورده : تربیه ٔ آن آفتاب روشنیم ربی الاعلی از آن رو می زنیم .مولوی .
-
تربیة
لغتنامه دهخدا
تربیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) غذا دادن و پروردن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به تربیت شود. || تهذیب کسی . (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به تربیت شود. || قوام آوردن ترنج را با عسل و گل و شکر. (از اقرب الموارد). قوام...
-
تربیة
لغتنامه دهخدا
تربیة. [ ت ُ رَ بی ی َ ] (ع اِ) گندمی است سرخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): و التربیة،حنطة حمراء و سنبلها ایضاً احمر ناصع الحمرة، و هی رقیقه تنتشر مع الدنی برد او ریح ... (لسان العرب ).
-
جستوجو در متن
-
شقیر
لغتنامه دهخدا
شقیر. [ ش َ ] (اِخ ) اصبرافندی . او راست : تربیة دودالقز (پرورش کرم ابریشم ) چ لبنان 1899 م . (از معجم المطبوعات مصر).
-
اسعدسلیم
لغتنامه دهخدا
اسعدسلیم . [ اَ ع َ س َ ] (اِخ ) (دکتر...). او راست : المرشد الخبیر فی تربیة دودالحریر، که در مطبعة الادبیة طبع شده است . (معجم المطبوعات ).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (افندی ) الحفنی . او راست : ارشاد العائلات الی تربیة البنات طبع مصر به سال 1315 هَ . ق ./ 1897 م . (معجم المطبوعات ).
-
حسن افندی
لغتنامه دهخدا
حسن افندی . [ ح َ س َ اَ ف َ ] (اِخ ) راسم حجازی . او راست : حسن الابتهاج فی تربیة الدجاج چ 1902 م . الکواکب المنیر فی صناعةالتصویر چ اسکندریة در 1310 هَ . ق . در 32 ص .
-
ابن احنف
لغتنامه دهخدا
ابن احنف . [ اِ ن ُ اَ ن َ ] (اِخ ) ابوالفضل عباس . از شعرای دربار هرون خلیفه . او اصلاً عرب است لیکن چون نیاکان او از دیرزمانی بخراسان هجرت کردند ابوالفضل تربیه و ادب ایرانی فراگرفت . ابراهیم بن عباس صولی خواهرزاده ٔاوست . وفات او بقولی به سال 192 ه...
-
شرقاوی
لغتنامه دهخدا
شرقاوی . [ ش َ ] (اِخ ) شیخ عبداﷲبن حجازی بن ابراهیم الازهری ؛ معروف به شرقاوی . وی به سال 1150 هَ . ق . در طویله که دیهی کوچک از عرین است بدنیا آمد و در عرین پرورش یافت و سپس در دانشگاه الازهر به تحصیل پرداخت و به طریقه ٔ خلوتیه پیوست و در همین هنگا...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (افندی ) حسن . ناظر مدرسة عباس الأمیریة بولاق 1312 هَ . ق . او راست : الدرر البهیة فی الفوائد الادبیة تألیف بلتیه بک و آن مشتمل بر 58 درس در موضوعات مختلفه است و بمصر در 1309 هَ . ق . بچاپ رسیده است و القول المنتخب فی التربی...
-
تربیت
لغتنامه دهخدا
تربیت . [ ت َ ی َ ] (از ع ، مص ) تربیة. پرورانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). پروردن . (دهار) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). پروردن و آموختن ، وبا لفظ دادن و کردن مستعمل . (آنندراج ) : بی تربیت طبیب رنجورم بی تقویت علاج ب...
-
رفاعة
لغتنامه دهخدا
رفاعة. [ رِ ع َ ] (اِخ ) یا رفاعه . رفاعه بک طهطاوی ، ابن بدوی بن علی دانشمند مصری بسال 1216 هَ . ق . در طهطا بدنیا آمد و در سال 1290 هَ . ق . در قاهره در گذشت . نسب او به حسین السبط می رسد. وی از ارکان نهضت مصر در عصر جدید است . در سال 1223 هَ . ق ....
-
ابوسعید
لغتنامه دهخدا
ابوسعید. [ اَ س َ ] (اِخ ) محمدبن ابی السعادات عبدالرحمن بن محمدبن مسعودبن احمدبن حسین بن محمد مسعودی . ملقب بتاج الدین خراسانی مروالروذی بندهی (پنجدهی ). فقیه شافعی صوفی و ادیب فاضل و محدث لغوی . معلّم ملک الأفضل ابوالحسن علی بن السلطان صلاح الدین ...
-
با
لغتنامه دهخدا
با. (اِ) ابا. باج (در تعریب ) بمعنی آش . این کلمه مضاف باسامی آشها آید مانند: ماست با و زیره با و کدوبا وامثال آن . (برهان ) (هفت قلزم ). بمعنی آش است بمعنی سکبا و زیربا و شوربا. حکیم سنائی گفته : کی شود صفرای تو ساکن ز خوان ما که هست مطبخ ما را بجای...