کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تربح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تربح
لغتنامه دهخدا
تربح . [ ت َ رَب ْ ب ُ ] (ع مص ) سرگشته گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تحیر. (اقرب الموارد). || طلب ربح کردن . (از اقرب الموارد)( از المنجد): هو یتربح و یترقح . (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تربه
لغتنامه دهخدا
تربه . [ ت َ ب َ / ب ِ ] (اِ) ترب و تَرْبَک و ترف . کشک سیاه . (از فرهنگ رشیدی )(از انجمن آرا). رجوع به تربک و ترپک و ترپه شود.
-
جستوجو در متن
-
متربح
لغتنامه دهخدا
متربح . [ م ُ ت َ رَب ْ ب ِ ] (ع ص ) سرگشته و سرگردان و حیران . (ناظم الاطباء). سرگشته . (از منتهی الارب ). و رجوع به تربح شود.
-
تربد
لغتنامه دهخدا
تربد. [ ت ُ ب ُ / ت ِ ب ِ ] (اِ) دوایی است معروف که اسهال آورد. (برهان ). نام دوایی مسهل ، بهندی نسوت گویند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). دوائیست که اسهال آورد، و آن را تربد مجوف خوانند. (انجمن آرا). ریشه ٔ مسهل که از هند آورند. (ناظم الاطباء). بهترین ...