کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تراکم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تراکم
لغتنامه دهخدا
تراکم . [ ت َ ک ُ ] (ع مص ) بر هم نشستن . (زوزنی ) (دهار). گرد آمدن و بر هم نشستن . (منتهی الارب )(غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ارتکام . فراهم آمدن با ازدحام و کثرت . || چاق و فربه شدن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || مجازاً بمعنی هجوم...
-
واژههای مشابه
-
قابلیت تراکم
لغتنامه دهخدا
قابلیت تراکم . [ ب ِ لی ی َ ت ِ ت َ ک ُ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) قابلیت تکاثف . پذیرائی بهم فشردگی (اصطلاح فیزیک ). و آن خاصیت اجسامی است که بر اثر فشار حجم آنها تغییر میکند. این خاصیت در جامدات بسیار کم و در مایعات قدری بیشتر و در گازها فوق العا...
-
جستوجو در متن
-
قابلیت تکاثف
لغتنامه دهخدا
قابلیت تکاثف . [ ب ِ لی ی َ ت ِ ت َ ث ُ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) قابلیت تراکم . رجوع به قابلیت تراکم شود.
-
طرمساء
لغتنامه دهخدا
طرمساء. [ طِ م ِ ] (ع اِ) تاریکی . || تراکم تاریکی . || ابر تُنک . || گرد و غبار. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
تکارس
لغتنامه دهخدا
تکارس . [ ت َ رُ ] (ع مص ) تراکم و بهم چسبیدن بنا. (از اقرب الموارد).
-
آب خفته
لغتنامه دهخدا
آب خفته . [ ب ِ خ ُ ت َ / ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آب راکد. || آب جاری که جریان آن از تراکم یا همواری مجری محسوس نباشد.
-
دجن
لغتنامه دهخدا
دجن . [ دُ ج ُن ن ] (ع ) ج ِ دُجنة. || تاریکی . || ابر تاریک برهم نشسته ٔ بی باران . || فروپوشیدگی ابر به تاریکی و تراکم . (منتهی الارب ).
-
قنیب
لغتنامه دهخدا
قنیب . [ ق َ ] (ع اِ) ابر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سحاب تراکم . (اقرب الموارد). || جماعت مردم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
-
تعکبس
لغتنامه دهخدا
تعکبس . [ ت َ ع َ ب ُ] (ع مص ) بر هم نشستن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بر هم نشستن بعضی بر بعض دیگر. (از اقرب الموارد). || تراکم چیزی . (از اقرب الموارد).
-
ماریوت
لغتنامه دهخدا
ماریوت . [ی ُ ] (اِخ ) فیزیکدان فرانسوی (1620-1684م .) است که درباره ٔ قابلیت تراکم گازها مطالعات دقیقی کرده و قانون : «در دمای ثابت ، ظرفیت یک توده ٔ گازی به نسبت معکوس فشارش تغییر می کند» را کشف کرد که به نام خود او مشهور است . (از لاروس ).
-
دیزل
لغتنامه دهخدا
دیزل . [ زِ ] (آلمانی ، اِ) نوعی موتور با احتراق داخلی که بوسیله ٔ رودلف دیزل مهندس آلمانی (1858 تا 1913م .) اختراع شد و در 1892م .بثبت رسید. تفاوت آن با موتورهای بنزینی در این است که در موتورهای بنزینی گیرش سوخت بوسیله ٔ جرقه صورت میگیرد اما در موتو...
-
عکمس
لغتنامه دهخدا
عکمس . [ ع ُ ک َ م ِ ] (ع ص ) ابل عکمس ؛ شتران بسیار یا گله ٔ شتران قریب هزار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || لیل عکمس ؛شبی بسیار تاریک . (از اقرب الموارد). || هر چیز متراکم و انبوه که از شدت تراکم تاریک باشد. (از اقرب الموارد). عُکامِس . و رجو...
-
تراکب
لغتنامه دهخدا
تراکب . [ ت َ ک ُ ] (ع مص ) بر هم نشستن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تراکم . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). مطاوعه ٔ راکب و راکبه فتراکب . (اقرب الموارد). || استوار گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).