کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تراوش تبخیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تراوش کردن
لغتنامه دهخدا
تراوش کردن . [ ت َ وِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چکیدن . تراویدن : نیست در دست سبوی من عنان اختیارراز عشق از دل تراوش گر کند معذور دار. صائب (از بهار عجم ) (از آنندراج ).از خرامت بس که کیفیت تراوش می کندنقش با رطل گران می گردد از رفتار تو.صائب (ایضاً).
-
تراوش نمودن
لغتنامه دهخدا
تراوش نمودن . [ ت َ وِ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) تراویدن . تراوش کردن : تو بدسگالی و نیکی طمع کنی ، هیهات ز خیر خیر تراوش نماید از شر شر.قاآنی .