کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تراصف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تراصف
لغتنامه دهخدا
تراصف . [ ت َ ص ُ ] (ع مص ) تنگ بر یکدیگر آمدن . (زوزنی ). با یکدیگر نزدیک ایستادن قوم در صف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). یقال : تراصفوا فی الصف ؛ یعنی بر یکدیگر چفسیدند قوم در صف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
تراهص
لغتنامه دهخدا
تراهص . [ ت َ هَُ ] (ع مص ) بر هم نشستن و محکم و استوار شدن سنگها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تراصف ثابت صخره ها. (المنجد).
-
متراصف
لغتنامه دهخدا
متراصف . [ م ُ ت َ ص ِ ] (ع ص ) با یکدیگر نزدیک ایستنده در صف . (آنندراج ). چسبیده ٔ با یکدیگر در صف . (ناظم الاطباء). و رجوع به تراصف شود.