کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تذییل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تذییل
لغتنامه دهخدا
تذییل . [ت َذْ ] (ع مص ) درازدامن کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). چیزی را دامن چیزی کردن . (آنندراج ). || نوشتن در ذیل صحیفه علاوه بر آنچه در آن هست . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || (اِ) آنچه پس از تمام کردن کتا...
-
واژههای همآوا
-
تزییل
لغتنامه دهخدا
تزییل . [ ت َزْ ] (ع مص ) جدا وا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). جداوا شدن . (زوزنی ). جدا کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). جدا کردن و پراکنده نمودن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). تفریق . (متن اللغة) (اقرب الموارد) (المنجد). جدا کر...
-
جستوجو در متن
-
درازدامن
لغتنامه دهخدا
درازدامن . [ دِ م َ ] (ص مرکب ) درازدامان . که دامن دراز دارد. طویل الذیل . (دهار): رِفَّل رداء مُذَیَّل ؛ چادر درازدامن . طَبَّة؛ جامه ٔ پیش گشاده ٔ درازدامن . (منتهی الارب ). تذییل ؛ درازدامن کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن صبیح الفقیه . وی از اسماعیل بن رافع روایت دارد. ابوحاتم او را صدوق ذکر می کند و ابن حبان در «تذییل »خود او را از ضعفاء می آورد. ابوالعباس النباتی نیز او را ضعیف می داند ولی قول ، قول ابوحاتم است . (از لسان المیزان ج 2 ص 378).
-
سمعانی
لغتنامه دهخدا
سمعانی . [ س َ ] (اِخ ) ابوسعید عبدالکریم بن محمدبن منصور تمیمی مرازی . شافعی فقیه و مورخ و حافظ حدیث . وی در 562 هَ . ق . بدنیا آمد و در سال 616 هَ . ق . درگذشت . وی به شهرهای دور سفر و با علماء و محدثان ملاقات کرد و از آنان علم آموخت . و گروهی نیز ...
-
ذیل
لغتنامه دهخدا
ذیل . [ ذَ ] (ع اِ) دامان . دامان جامه . دامن . دامن هر چیزی . || دامنه : و آن بیابان سر بسر در ذیل کوه بر خلایق گشته موسی با شکوه . مولوی . || آخر هر چیزی . || سپس هر چیزی . || ذیل ریح ؛ آنچه زمین را روبد از باد و نشانهائی که در ریگ از وزش باد همچون...
-
یوسف
لغتنامه دهخدا
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سعیدبن عبداﷲبن ابی زید اندلسی ، مکنی به ابوعمر و معروف به ابن عباد (504-584 هَ . ق .). از مورخان و مقریان و رجال فقه و حدیث بود. در بلنسیة مسکن گزید و از برخی از علمای آنجا روایت شنید. او راآثاری است که از آن جمله اس...
-
مذیل
لغتنامه دهخدا
مذیل . [ م ُ ذَی ْ ی َ] (ع ص ) درازدامن : رداء مذیل ؛ چادر درازدامان . (از منتهی الارب ). با دامن بلند. (یادداشت مؤلف ). طویل الذیل . (اقرب الموارد) (از متن اللغة). || کتاب ذیل و تذییل نوشته . (یادداشت مؤلف ). کتابی که اضافی بر آنچه در متن دارد مطا...
-
احتراس
لغتنامه دهخدا
احتراس . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خود راپاس داشتن . (منتهی الارب ). خویشتن را از چیزی نگاه داشتن . (تاج المصادر) (زوزنی ). تحرّس . (زوزنی ). احتفاظ. خویشتن داری : بشرایط تحفّظ و تیقّظ قیام ننمود و ازدقایق احتراز و احتراس غافل شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). ||...
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عمربن عبداﷲبن احمد ملقب به بامخرمة. مفتی یمن و علامه ٔ عصر خود بود. به حضرموت و زبید و الشحر و عدن و تعز و حرمین تدریس کرد و به سال 943 هَ . ق . قضاوت الشحر را یافت سپس استعفا کرد و به عدن رفت . تولد او به سال 907 ه...
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) محمدبن قاسم بن حسین معیة حلی دیباجی نسابه استاد شهید اول و احمدبن علی بن حسین بن عتبه صاحب کتاب عمدةالطالب و شاگرد علامه فخرالدین پسر علامه و لقب او سید تاج الدین است و بوسعت علم در تاریخ و انساب و کثرت اساتید و م...
-
اذالة
لغتنامه دهخدا
اذالة. [ اِ ل َ ] (ع مص ) اِذالت . صاحب ذیل یعنی دامان گردیدن . فروهشتن دامن و ریشه و جز آن . (آنندراج ). || اذاله ٔ کسی ؛ سبک وخوار داشتن او را و پروای وی نکردن . خوار کردن . (مؤید الفضلاء) (تاج المصادر بیهقی ): کمر خدمت بسته و به ادالت اولیاء دولت...
-
قادری
لغتنامه دهخدا
قادری . [ دِ ] (اِخ ) محمدبن طیب بن عبدالسلام حسنی . وی فقه را از گروهی از جمله ابوالعباس بن مبارک و محمدبن عبد السلام بنانی و مصمودی معروف به قندوز و جز ایشان فرا گرفت ، در ادب و تاریخ و تصوف دستی داشت ، و به نکات دقیق هر فنی وقوف یافت . گروهی از مش...