کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تذفیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تذفیف
لغتنامه دهخدا
تذفیف . [ ت َ ] (ع مص ) زود و سبک بکشتن خسته . (تاج المصادر بیهقی ) (از آنندراج ) (المنجد). || سبک گردانیدن رخت و بار اشتر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (المنجد) (اقرب الموارد). || به شتاب رفتن اسب . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
مذفف
لغتنامه دهخدا
مذفف . [ م ُ ذَف ْ ف ِ ] (ع ص ) آنکه بشتاب می کشد خسته را. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از تذفیف . رجوع به تذفیف شود.
-
اذفاف
لغتنامه دهخدا
اذفاف . [ اِ ] (ع مص ) خسته را کشتن . قتل مجروح . ذَف ّ. ذِفاف . تذفیف . مُذافة.
-
ذفاف
لغتنامه دهخدا
ذفاف . [ ذِ ] (ع مص ) ذف .مذافّة. اِذْفاف . تذفیف . کشتن خسته را. قتل مجروح . الاجهاز علی الجریح . (تاج المصادر بیهقی ). || ذفاف در امری ؛ شتافتن ، شتاب کردن ، تسریع در آن .
-
مذافة
لغتنامه دهخدا
مذافة. [ م ُ ذاف ْ ف َ ] (ع مص ) خسته را بکشتن . (تاج المصادر بیهقی ). کشتن خسته را. (منتهی الارب ). ذف . ذفاف . تذفیف . اذفاف . قتل مجروح . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ذفاف شود.
-
ذف
لغتنامه دهخدا
ذف . [ ذَف ف ] (ع مص ) قتل مجروح . کشتن خسته . ذفاف . مذافّة. تذفیف . اذفاف . الاجهاز علی الجریح . (تاج المصادر بیهقی ). || ذف در امری ؛ سرعت کردن در آن . شتافتن در او. شتاب کردن در وی . || خذ ما ذف ّ لک (بصیغه ٔ مجهول )؛ بگیر آنچه را که مهیا و موجود...