کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تدارس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تدارس
لغتنامه دهخدا
تدارس . [ ت َ رُ ] (ع مص ) با هم درس خواندن . (زوزنی ). با هم درس خواندن کتاب : تدارسوه ُ حتی حفظوه ُ. تدارَس َ الکتاب َ و اِدّارسه ُ؛ ای درسه ُ و فی الحدیث : «تدارسوا القرآن »؛ ای اقرأوه ُو تعهدوه ُ لئلاتنسوه ُ. (اقرب الموارد). || سبق گفتن . (منتهی...
-
جستوجو در متن
-
متدارس
لغتنامه دهخدا
متدارس .[ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) سبق گوینده باهم . (آنندراج ). هم درس و هم سبق . (ناظم الاطباء). و رجوع به تدارس شود.
-
ادانوش
لغتنامه دهخدا
ادانوش . [ اَ ] (اِخ ) نام مردی بود، مندارس (مدارس ، فرهنگ سروری و در نسخه ای تدارس ) او را بعذرا فرستاد که بَرِ وی باش ، عذرا چشم او بکند بخشم . (لغت فرس اسدی ). نام شخصی که برسالت و ایلچی گری پیش عذرا آمده بود و عذرا از قهر و خشم چشم او را به انگشت...