کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخییل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تخییل
لغتنامه دهخدا
تخییل . [ ت َخ ْ ] (ع مص ) کسی را به خیالی و ظنی افکندن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). کسی را در خیال انداختن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : عین آن تخییل را حکمت کندعین آن زهراب را شربت کند. مولوی . || (اصطلاح بدیع) تصوروقوع نسبت و لاوقوع آن بدون...
-
جستوجو در متن
-
تخییلات
لغتنامه دهخدا
تخییلات . [ ت َخ ْ ] (ع اِ) ج ِ تخییل : از این تخییلات و توهمات بر خاطرش میگذشت . (سندبادنامه ص 240). رجوع به تخییل شود.
-
امروبن
لغتنامه دهخدا
امروبن . [ اَ ب ُ ] (اِ مرکب ) مخفف امرودبن : پس فرود آ تا ببینی هیچ نیست این همه تخییل از امروبنی است .مولوی (مثنوی ).
-
تأسف خوردن
لغتنامه دهخدا
تأسف خوردن . [ ت َ ءَس ْ س ُ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) اندوه خوردن . افسوس خوردن .دریغ خوردن : بسیار تأسف خورد و توجع نمود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 371). و بر تعجیلی که از تسویل شیطان و تخییل بهتان رفته تأسف ها خورد. (سندبادنامه ص 153). دوان آمد ...
-
توهم
لغتنامه دهخدا
توهم . [ ت َ وَهَْ هَُ ] (ع مص ) گمان بردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). در وهم انداختن و گمان بردن . (آنندراج ). دروهم انداختن . (غیاث اللغات ). انگاشتن . گمان بردن . گمان کردن . (از یادداشتهای مرحو...
-
مخیل
لغتنامه دهخدا
مخیل . [ م ُ خ َی ْ ی ِ ] (ع ص ) آنکه می پندارد و خیال می کند و شک می کند و اندیشه می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آنکه تفرس می نماید. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آنکه می گذارد خیال را در نزدی...
-
شجاع
لغتنامه دهخدا
شجاع . [ ش ُ ] (اِخ ) یکی از صور جنوبی فلک که به شکل ماری باریک و پیچان تخییل شده است دارای شصت کوکب یکی از قدر دوم و سه از قدر سوم و دوازده از قدر چهارم و ستاره ٔ فرد نیز در این صورت است و این صورت رابه فارسی مار یا مار فلک گوئیم . (یادداشت مؤلف )....
-
لوازم
لغتنامه دهخدا
لوازم . [ ل َ زِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ لازم . (تاج العروس ). و ج ِ لازمة. بایسته ها. وابسته ها. اسبابها. وسایل : از لوازم صحبت یکی آن است که یا خانه بپردازی یا با خانه خدای درسازی . (گلستان ). اذن در شیی ٔ اذن در لوازم شی ٔ است . || (اصطلاح بدیع) صاحب کشا...
-
دقت
لغتنامه دهخدا
دقت . [ دِق ْ ق َ ] (از ع ، اِمص ) دقه . باریک شدن . (ترجمان القرآن جرجانی ). باریکی . (یادداشت مرحوم دهخدا). ظرافت و نازکی و باریکی از هر چیز ودشواری . (ناظم الاطباء). نازکی . (فرهنگ فارسی معین ):قَصفة؛ دقت ارطی و تنکی آن . (از منتهی الارب ). || نرم...
-
تسویل
لغتنامه دهخدا
تسویل . [ ت َ س ْ ] (ع مص ) بیاراستن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). آراستن کاری را. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یقال سولت له ُ نفسه ؛ ای زینت .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آ...
-
زهرآب
لغتنامه دهخدا
زهرآب . [ زَ ] (اِ مرکب ) زهراب . زهرابه . آب زهرآلوده . (فرهنگ فارسی معین ). آبی که در آن زهر تعبیه بود. (شرفنامه ٔ منیری ). آب زهرآلود. (ناظم الاطباء). آبی ممزوج با زهر. آب آمیخته به زهر. زهر مایع. آب به سم آمیخته . آب مسموم ، که به لب شمشیر و جزآن...
-
میزان
لغتنامه دهخدا
میزان . (اِخ ) نام برج هفتم از دوازده برج آسمانی . (ناظم الاطباء) (از مهذب الاسماء). نام صورتی از صور بروج دوازده گانه ٔ فلکیه میان سنبله و عقرب و آن برج هفتم است و آن را بر مثال ترازویی توهم کرده اند و کواکب آن هشت است و خارج از صورت نه کوکب . (از ج...
-
ایهام
لغتنامه دهخدا
ایهام . (ع اِ) در علم بدیع چنانست که لفظی ذومعنیین بکار رود یکی قریب و یکی غریب تا خاطر سامع نخست به معنی قریب رود و مراد قایل معنی غریب باشد چنانکه عنصری گفته است در مدح سلطان محمود:تو آن شاهی که اندر شرق و در غرب جهود و گبر و ترسا و مسلمان همی گوین...
-
بهتان
لغتنامه دهخدا
بهتان . [ ب ُ ] (ع مص ) دروغ بستن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دروغ بستن . دروغ زدن . افترا گفتن . (فرهنگ فارسی معین ). افترا و بلفظ نهادن و کردن و بستن بصله ٔ لفظ «بر» مستعمل میشود. (آنندراج ) (غیاث ). || زور گفتن . (تاج المصادر بیهقی ). || (...