کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخییط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تخییط
لغتنامه دهخدا
تخییط. [ ت َخ ْ ] (ع مص ) سپیدی در سر پدید آمدن . (تاج المصادر بیهقی ).آمیختن سپیدی موی با سیاهی ، مانند خیوط گشتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
جامه دوختن
لغتنامه دهخدا
جامه دوختن . [ م َ / م ِ ت َ ] (مص مرکب ) پیراهن دوختن . لباس دوختن . تخییط : از رشته ٔ جان جامه ٔ جانان نتوان دوخت کز دل گره سخت برین تار فتادست . شهید قمی (از ارمغان آصفی ).عاجز ز ثناش فکر و خامه بر قد فلک که دوخت جامه .فصیحی هروی (از ارمغان آصفی )...
-
پیری
لغتنامه دهخدا
پیری . (حامص ) حالت و چگونی پیر. مقابل جوانی . سالخوردگی . کهنسالی . شیخوخیت . شیخوخت . شیب . (دهار). کبر. مشیب . (منتهی الارب ). شیبة. (دهار). شعرة. مهرمة. معتصر. نذیر. ابومالک . ابن مالک . ابن ماء. (مرصع). وضح .هدّ. ذرءة. قتیر. سعسعه . (منتهی الارب...