کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخم و تول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پنبه تخم
لغتنامه دهخدا
پنبه تخم . [ پَم ْ ب َ /ب ِ ت ُ ] (اِ مرکب ) پنبه دانه . بزر پنبه . بذر پنبه .
-
خوش تخم
لغتنامه دهخدا
خوش تخم . [ خوَش ْ / خُش ْ ت ُ ] (ص مرکب ) آنکه فرزندان نیک آرد. آنکه فرزندان خوب آورد. (یادداشت مؤلف ).
-
تخم کشی کردن
لغتنامه دهخدا
تخم کشی کردن . [ ت ُ ک َ / ک ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تخم کشی . رجوع به تخم کشی شود.