کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخمینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تخمینی
لغتنامه دهخدا
تخمینی . [ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب به تخمین ، یعنی قیاسی و حدسی و گمانی . (از ناظم الاطباء). بطور حدس و گمان . از روی تقریب . رجوع به تخمین و تخمیناً شود.
-
جستوجو در متن
-
تقریبی
لغتنامه دهخدا
تقریبی . [ ت َ ] (ص نسبی ) احتمالی و نزدیک به حقیقت و تخمینی . (ناظم الاطباء).
-
عذمذم
لغتنامه دهخدا
عذمذم . [ ع َ ذَ ذَ ] (ع ص ) پیمایش تخمینی . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || مرگ بسیار. (منتهی الارب ).
-
حدسی
لغتنامه دهخدا
حدسی . [ح َ ] (ص نسبی ) منسوب به حدس . از روی حدس و گمان و تخمین . احتمالی . تخمینی .
-
غذارم
لغتنامه دهخدا
غذارم . [ غ ُ رِ ] (ع اِ) آب بسیار. (اقرب الموارد). و یشبه الخضرم ، الغذارم و هو الماء الکثیر. (نشوء اللغة العربیة ص 125). || کیل غذارم ؛ پیمانه ٔ تخمینی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کیل جزاف . (اقرب الموارد).
-
چکی
لغتنامه دهخدا
چکی . [ چ َ ] (ق ) درتداول عامه ، اصطلاحی است در مبادله و فروش اجناس و اشیاء، بدین معنی که چیزی را ناسنجیده و نپیموده و وزن ناکرده داد و ستد کنند، چنانکه گویند: این گردوها. این کرباسها، این گندمها چکی به چند؟ تخمینی . چوب انداز. ناکش .بدون شمارش . بد...
-
پیمایش
لغتنامه دهخدا
پیمایش . [ پ َ / پ ِ ی ِ ] (اِمص ) کار پیماینده . || اسم از پیمودن . کیلة. (منتهی الارب ).اندازه گیری . عمل پیمودن و اندازه کردن : ز هر مرز هر کس که دانا بدندبه پیمایش اندر توانا بدند. فردوسی .میان دو صد چاهساری شگفت بپیمایش اندازه نتوان گرفت . فردوس...
-
خان تختی
لغتنامه دهخدا
خان تختی . [ ت َ ] (اِخ ) کوهی است در جنوب شرق اندخوی مربوط بحکومت اعلی میمنه که به ارتفاع تخمینی 439 گز از سطح دریا میباشد. موقعیت جغرافیایی آن : بین خط 65 درجه و 21 دقیقه و 54 ثانیه ٔ طول البلد شرقی وخط 36 درجه و 52 دقیقه و 12 ثانیه ٔ عرض البلد شما...
-
چوب انداز
لغتنامه دهخدا
چوب انداز. [ اَ ] (نف مرکب ) که چوب اندازد. اندازنده ٔ چوب . || (ق مرکب ) تقویمی بی توجه به نرخ معلوم و متداول . با تخمین . غلطانداز. علی اللهی . چکی . با تخمینی جاهلانه و سرسری گفتن بهای چیزی را بگزاف . تقویم بی فکر و رویه .- بهای چیزی را چوب انداز ...
-
خانان باتو
لغتنامه دهخدا
خانان باتو. [ ن ِ ] (اِخ ) قلمرو ایشان :دشت قبچاق غربی و مسکن قبایل گوگ اردو (1224 - 1359 م .). خاندان باتو بر قسمتی حق سلطنت یافته بودند که آن را خانات کبیر مغرب می گویند و تاریخ این قسمت بمناسبت دخالتی که در ترقی روسیه داشته مهم است . در ابتداء همی...
-
پیمانه
لغتنامه دهخدا
پیمانه . [ پ َ/ پ ِ ن َ / ن ِ ] (اِ) هرچه بدان چیزی پیمایند. چیزی که غله و جز آن بدان کیل کنند. ظرفی که بدان چیزها پیمایند. (برهان ). منا. صاع . صواع . کیله . معیار. عدل .مکیل . مکیله . مقلد. (منتهی الارب ). صوع . مده . کیل . مکیال . قفیز. (دهار). صا...
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن زکریاء رازی . دانشمند و پزشک معروف ایرانی از مردم ری . عرب ها او را طبیب المسلمین و به مناسبت آنکه کتابهای او به زبان عربی (زبان علمی عالم اسلام در آن روز) است جالینوس العرب خوانده اند. وی در غره ٔ ماه شعبان سال 25...
-
خسرو پرویز
لغتنامه دهخدا
خسرو پرویز. [ خ ُ رَ / رُو پ َرْ ] (اِخ ) وی یکی از پادشاهان ساسانی است که از طریق «وستهم » و «وندوی » دو نفر از بزرگان ایران پس از خلع هرمز بپادشاهی رسید. خسروپرویز در این روزگار به آذربایجان بود و چون بشاهی رسید شتابان به تیسفون رفت و در سال 590 م ...
-
گرگان
لغتنامه دهخدا
گرگان . [ گ ُ ] (اِخ ) پهلوی آن ورکان = هیرکانیا . رک : مارکوارت . شهرستانها ص 12 ح 17: اونوالا 92. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نام شهری است در دارالملک استرآباد، معرب آن جرجان است . (برهان ). گرگان به اطلاق عام شامل ایالت استراباد است که از شمال ب...