کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخلع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تخلع
لغتنامه دهخدا
تخلع. [ ت َ خ َل ْ ل ُ ] (ع مص ) منهمک شدن در نوشیدن شراب و لازم گرفتن آنرا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)(از المنجد). || فراخ رفتن و پاها را در رفتار از هم جدا نهادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تفکک . (اق...
-
جستوجو در متن
-
متخلع
لغتنامه دهخدا
متخلع. [ م ُ ت َ خ َل ْ ل ِ ] (ع ص ) به معنی جدا. (آنندراج ). جدا و متفرق و پراکنده و پاشیده . (ناظم الاطباء). || باده پرست و مشغول به باده نوشی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || پاها را از هم جدا نهنده در رفتار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون...
-
هاضمه
لغتنامه دهخدا
هاضمه . [ ض ِ م َ ] (ع ص ) مؤنث هاضم . هضم کننده ٔ طعام . گوارنده . || (اِ) یکی از هشت خادم نفس نباتی است که غذا را می پزد : نشان هاضمه طباخ و نام دافعه کناس کز اینها قوت افزایدبرای قوت چار ارکان . ناصرخسرو.بس گرسنگی که سستی آرددر هاضمه تندرستی آرد....
-
کون
لغتنامه دهخدا
کون . [ ک َ ] (ع اِمص ، اِ) هستی و وجود. (ناظم الاطباء). بود. هستی . وجود. (فرهنگ فارسی معین ). بوش . هستی . وجود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): ... هزار سال خدای را سجده کرد، او را صالح نام کردند و همچنین بر هر آسمانی ... او را نامی کردند تا بر همه ک...