کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخفيض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تخفیض
لغتنامه دهخدا
تخفیض . [ ت َ ] (ع مص ) آهسته گفتن سخن . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء): خَفّض القول یا فلان ؛ آهسته بگو ای فلان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || آسان و سبک کردن کار را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). سبک کردن . (المنجد). فروگذاشتن و...
-
جستوجو در متن
-
مخفض
لغتنامه دهخدا
مخفض . [ م ُ خ َ ف ف ِ ](ع ص ) کسی که آسان و سبک کند کار را. (آنندراج ) (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه هر چیزی را سبک و آسان می کند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخفیض شود.
-
آسان
لغتنامه دهخدا
آسان . (ص ، ق ) خوار. سهل . هَین . یَسیر. اَهوَن . مُیسر. میسور. مقابل دشوار، سخت ، صعب ، دشخوار، مشکل . نض : بدان آنگهی زال اندیشه کردوز اندیشه آسانترش گشت درد. فردوسی .ندیدم جهاندار بخشنده ای بگاه و کیان بر درخشنده ای همی این سخن بر دل آسان نبودجز ...