کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخطر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تخطر
لغتنامه دهخدا
تخطر. [ ت َ خ َطْ طُ ] (ع مص ) گذشتن و تجاوز کردن از چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تخطره شر فلان ؛ یعنی گذشت از شر او. چنین است در نسخ وصحیح تخطراه است چنانکه در گفته ٔ عدی بن زید آمده :و بعینیک کل ذاک تخطرا-ک و تمضیک نبلهم فی النبال .گفته ان...
-
واژههای همآوا
-
تختر
لغتنامه دهخدا
تختر. [ ت َ خ َت ْ ت ُ ] (ع مص ) سستی آوردن و مسترخی گردیدن و کاهل شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تفتر و استرخاء. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). کسالت . (قطر المحیط). || تب کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (قطر المحیط). || پراکنده ...
-
تختر
لغتنامه دهخدا
تختر. [ ت ُ ت َ ] (اِ) دختر. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
متخطر
لغتنامه دهخدا
متخطر. [ م ُ ت َخ َطْ طِ ] (ع ص ) تیری که از نشانه گذرد و تجاوز کند. (آنندراج ). تیر گذرنده و عبور کننده و یا از نشانه تجاوز کننده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تخطر شود.
-
ذوالرمث
لغتنامه دهخدا
ذوالرمث . [ ذُرْ رَ ] (اِخ ) موضعی است به دیار عرب و ذکر او در شعر بسیار آمده است . ابن میاده گوید:و منزلة اخری تقادم عهدهابذی الرمث عفتها صبی و شمول . (از المرصع).وذوالرمة گوید:و مازلت اطوی النفس حتی کانّهابذی الرمث لم تخطر علی بال ذاکرحیاء و اشفاقا...