کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخطئة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تخطئة
لغتنامه دهخدا
تخطئة. [ ت َ طِ ءَ ] (ع مص ) به خطا منسوب کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (اقرب الموارد) (المنجد). خطا گرفتن در کار کسی . (غیاث اللغات از کنز). گفتن کسی را که تو خطا کردی . (منتهی الارب ). تخطی ٔ. (ناظم الاطباء). خطا گرفتن در کار کسی و نسبت خطا ...
-
واژههای مشابه
-
تخطئه کردن
لغتنامه دهخدا
تخطئه کردن . [ ت َ طِ ءَ / ءِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خطا گرفتن در کار از کسی . نسبت خطا به کسی دادن . بدگویی کردن از کسی . کسی را به بدی منسوب کردن .
-
جستوجو در متن
-
تخطیة
لغتنامه دهخدا
تخطیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) دور کرده شدن بدی از کسی . (ناظم الاطباء). رجوع به تخطئة شود.
-
تخطی
لغتنامه دهخدا
تخطی ٔ. [ ت َ ] (ع مص ) (از «خ طء») گفتن کسی را که تو خطا کردی . (ناظم الاطباء). تخطئة. نسبت دادن کسی را به خطا. (اقرب الموارد) (المنجد).
-
ابن العماد
لغتنامه دهخدا
ابن العماد. [ اِ نُل ْ ع ِ] (اِخ ) شهاب الدین ابوالعباس احمدبن عمادبن محمدبن یوسف اقفهسی شافعی . او راست : کتابی التعقبات علی المهمات و آن تخطئه گونه ای است بر کتاب المهمات عبدالرحیم بن حسن اسنوی و ابن عماد گوید من این کتاب نزد مصنف او بخواندم . کتاب...
-
ارماذن
لغتنامه دهخدا
ارماذن . [ ] (اِخ ) نام کاهنی که زبان بطعن مذهب ارسطو دراز کرده ، عبده ٔ اصنام را بر ایذای او اغوا می کرد. (حبط ج 1 ص 59). و او همانست که شهرزوری درباره ٔ وی گفته ، پس از فوت اسکندر ارسطو به آتن بازگشت و مدت ده سال مشغول تعلیم و تدریس بود تا یکی از ر...
-
خطا گرفتن
لغتنامه دهخدا
خطا گرفتن . [ خ َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) اشتباه گرفتن . سهو گرفتن . تخطئه کردن . (یادداشت بخط مؤلف ) : نه در هر سخن بحث کردن رواست خطا بر بزرگان گرفتن خطاست . سعدی (گلستان ).کسی گیرد خطا بر نظم حافظکه هیچش لطف در گوهر نباشد. حافظ. || گناه کسی را مو...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عماد الدین افقهسی . ملقب به شهاب الدین . فقیه شافعی . وفات وی به سال 808 هَ . ق . بوده است . او راست : البحر الاجاج . التوضیح . ارجوزة فی النجاسات المعفوة عنها و شرحها. رسالة فی الاوانی و الظروف و احکامها و ما فیها من المظ...
-
قاسم امین
لغتنامه دهخدا
قاسم امین . [ س ِ اَ ] (اِخ ) از نویسندگان و دانشمندان مصر است که به سال 1865 م . در قاهره تولد و به سال 1908 م . وفات یافت . وی از مدارس دولتی مصر فارغ التحصیل شد و برای آموختن حقوق به کشورفرانسه اعزام گردید و پس از تکمیل رشته ٔ حقوق به مصر برگشت و ...
-
قاضی محمد
لغتنامه دهخدا
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن ابی لیلی انصاری عامی کوفی قاضی کوفه بوده است . وی به سال 74 هَ . ق . در کوفه متولد شد و فقه را از شعبی آموخت و از اساتید سفیان ثوری و از قدمای فقهاء و اصحاب رأی و مشاهیر قضات عامه میباشد که 30 س...
-
ابوالفضل
لغتنامه دهخدا
ابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) خازمی . منجّم احکامی . نزیل بغداد. وی مدتی به بغداد میزیست و دعوی علم احکام میکرد و بیش از آنچه بود می نمود و مردم بغداد پیروی اقوال احکامی او می کردند. و آنگاه که پانصدوهشتاد و دو کواکب سبعه ببرج میزان مجتمع شدند گ...
-
پایندان
لغتنامه دهخدا
پایندان . [ ی َ ] (اِ) پذرفتار. ضامن . کفیل . (تفلیسی ) (مهذب الاسماء) (دهار) (مَج ). غریز. (کنز اللغات ). پایندانی کننده . (کنز اللغات ). زعیم . (مج ) (مهذب الاسماء). قبیل . ضمین . حمیل : گفتم اگر این مال امروز نتواند داد مهتری وثیقه و پایندان بستان...
-
ثأولوجیا
لغتنامه دهخدا
ثأولوجیا. [ ث َ اُ (معرب ، اِ)] یا اثولوجیا. علم الهی بمعنی اخص یا ربوبیت یا الهیات . || کلام . علم کلام . || (اِخ ) نام کتابی است که از ملتقطات کتاب تاسوعات فلوطینس شیخ یونانی در حدود مائه ٔ ششم میلادی تدوین شده و آن را به ارسطو نسبت داده اند. عبدا...