کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخصر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تخصر
لغتنامه دهخدا
تخصر. [ ت َ خ َص ْ ص ُ ] (ع مص ) دست بر تهیگاه نهادن . || مِخْصَرة بدست گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). فی الحدیث : المتخصرون یوم القیامة علی وجوههم النور؛ ای المصلون باللیل ، از آن رو که چون خفته شوند دست های خود...
-
واژههای همآوا
-
تخثر
لغتنامه دهخدا
تخثر. [ ت َ خ َث ْ ث ُ ] (ع مص ) سطبر و سخت شدن شیر. (اقرب الموارد) (المنجد). خاثر شدن . (از المنجد). ناظم الاطباء این کلمه را «سطبری » معنی کرده است .
-
جستوجو در متن
-
متخصر
لغتنامه دهخدا
متخصر. [ م ُ ت َ خ َص ْ ص ِ ] (ع ص ) دست بر تهیگاه نهنده و مخصرة بدست گیرنده . || کسی که به شب نماز می خواند و چون مانده شود دست را بر تهیگاه می نهد. ج ،متخصرون . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). فی الحدیث ، المتخصرون یوم القیمة علی وجوههم النور؛ ا...