کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخریب 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
باره کوب
لغتنامه دهخدا
باره کوب . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) آلتی جنگی تخریب باره و حصار و دژ را. منجنیق . ابزاری چون توپ و تانک امروز.
-
اردو
لغتنامه دهخدا
اردو. [ اُ ] (اِخ ) قصبه ٔ کوچکی است در سنجاق جسرشعور ولایت حلب . (قاموس الاعلام ترکی ). و آن در عهد ابوالمظفر صلاح الدین یوسف تخریب شد. (حبط ج 1 ص 406).
-
ناآباد
لغتنامه دهخدا
ناآباد. (ص مرکب ) ویران شده . خراب شده . (ناظم الاطباء). مقابل کلمه ٔ آباد. بایر. خراب . ویران . ویرانه : تخریب ، ناآباد کردن چیزی را. خَرِبَة؛ جای ویران و ناآباد. اَخْرَبَه ُ؛ ناآباد گردانید او را. (منتهی الارب ). و رجوع به آباد شود.
-
ارابات
لغتنامه دهخدا
ارابات . [ اَ ] (اِخ ) حصنی است بر ساحل شرقی کریمه در روسیه ،واقع بر کنار نهر جون و آنرا تاتارها برای حمایت بلاد از هجوم مردم شمالی بنا کردند و روسها بسال 1182م .آنرا تصرف و تخریب کردند. (ضمیمه ٔ معجم البلدان ).
-
کعب
لغتنامه دهخدا
کعب . [ ک َ ] (اِخ ) ابن اسد از کلانتران و احبار بنی قریظه بود و او تبع اصغر را از محاصره ٔ قلاع یثرب و تخریب کعبه منع کرد و اتفاقاً سخن او سودمند افتاد. (از حبیب السیر چ طهران ج 1 ص 93).
-
رسن تابی
لغتنامه دهخدا
رسن تابی . [ رَ س َ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل رسن تاب . (یادداشت مؤلف ). تابیدن ریسمان . رسن تابیدن . || کنایه از فکر بر اصل کردن برای هلاک یا تخریب کسی . (از آنندراج ) : چرخ با آنکه سر مو ز حمل پشم تراست به رسن تابی منصوروشان استاد است . ملا طغرا (ا...
-
معموری
لغتنامه دهخدا
معموری . [ م َ ] (حامص ) آبادانی . (ناظم الاطباء). معمور بودن . مجازاً تندرستی . سلامت : صحت این حس ز معموری تن صحت آن حس ز تخریب بدن . مولوی .دور از خوشی و معموری دور شد. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 140). و رجوع به معمور شود.
-
ازخیل
لغتنامه دهخدا
ازخیل . [ اِ زِ ] (اِخ ) یکی از انبیاء بنی اسرائیل که وی را درموقع تسخیر و تخریب بیت المقدس با دیگر اسرائیلیان اسیر کرده ببابل بردند و او پیشگوئیهای بسیار درباره ٔبازگشت بنی اسرائیل به بیت المقدس و خاتمه یافتن اسارت آنان و مغیبات دیگر داشته است . کتا...
-
اسپلو
لغتنامه دهخدا
اسپلو. [ اِپ ِل ْ ل ُ ] (اِخ ) قصبه ای است در وسط ایتالیا در ایالت پروزه بنزدیکی روم در 5هزارگزی شمال غربی شهر فولینیو. از قصبه های مستحکم قدیمی است . در تاریخ 1529 م . شارلکن این قصبه را ضبطکرده بود و پس از وی پول بهدم و تخریب آن پرداخت .
-
غج بن جاخ
لغتنامه دهخدا
غج بن جاخ . [ ] (اِخ ) نام شخصی بوده که ابی بکر محمدبن یحیی الصولی در کتاب الاوراق از او یاد کرده . در ص 218 مینویسد که : در حدود سال 330 هَ . ق .جمعی از رجال و مردمان ولگرد ضمن تخریب و غارت ابنیه و باغها، باغ این شخص را هم که هزاران دینار خرج بنای آ...
-
هتک حرز
لغتنامه دهخدا
هتک حرز. [ هََ ک ِ ح ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شکستن حصار و پناهگاه و از این قبیل . || در اصطلاح حقوق جزاء، عبارت است از تخریب ، سوراخ نمودن ، شکافتن ، کندن حرز و حصار و در و قفسه و صندوق و هر حافظ دیگر از این قبیل . این تعریف شامل ورود به خانه و ...
-
بمب
لغتنامه دهخدا
بمب .[ ب ُ ] (فرانسوی ، اِ) محفظه ای مخروطی یا استوانه ای شکل که درون آن مواد منفجره ریزند و به چاشنی مجهز کنند و گاه بوسیله ٔ هواپیما به زمین پرتاب می کنند تا بر اثر اصابت به زمین منفجر شود. و گاه بوسیله ٔ الکتریسیته یا فتیله ٔ آلوده به ماده ٔ قابل ...
-
تنکیس
لغتنامه دهخدا
تنکیس . [ ت َ ] (ع مص ) نگونسار کردن . (زوزنی ). نگونسار گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). سرنگون گردیدن . (آنندراج ) : ... و نفرین مظلومان سبب تشویق حال و تهییج اسباب خذلان و تنکیس رایت دولت او مؤثر آمد. (ترجمه ٔ تاریخ یمی...
-
شاه دیوار
لغتنامه دهخدا
شاه دیوار. [ دی ] (اِ مرکب ) دیوار بلند و ستبر قصری یا قلعه و غیره . (یادداشت مؤلف ) : چنانکه به هفت سال بیرون قصبه کشت نکردند. کشتی که بود در اندرون شاه دیوار بود... (تاریخ بیهق ). و تخریب شاه دیوار قصبه به فرمان ملک عضدالدین بود. (تاریخ بیهق ). یک...
-
پوی
لغتنامه دهخدا
پوی . (اِخ ) یا آپولیا . نام خطه ای از پادشاهی قدیم ناپل شامل ایالات : کاپیتاناته ، تراوی لاپور و اوترانته ٔ امروزی و در اواسط قرن 11م . اول بصورت یک کنتی و بعداً بشکل یک دوکی دولت مستقل جداگانه ای درآمده و در زمان بنی اغلب بدست اعراب افتاد و در عصر ...