کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخبص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تخبص
لغتنامه دهخدا
تخبص . [ ت َ خ َب ْ ب ُ ] (ع مص ) افروشه پختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خبیص ساختن . (از اقرب الموارد). خبیص [ نوعی حلوا ] ساختن . (از قطر المحیط). رجوع به خبیص شود.
-
واژههای همآوا
-
تخبث
لغتنامه دهخدا
تخبث . [ ت َ خ َب ْ ب ُ ] (ع مص ) خبیث شدن و پلید بودن . (ناظم الاطباء). تکلف کردن به خبث . (از اقرب الموارد).
-
تخبس
لغتنامه دهخدا
تخبس . [ ت َ خ َب ْ ب ُ ] (ع مص ) غنیمت یافتن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اغتنام . (قطر المحیط). گرفتن و غنیمت یافتن . (از اقرب الموارد): ماتخبست من شی ٔ؛ غنیمت نیافتم از چیزی . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
اختباص
لغتنامه دهخدا
اختباص . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) افروشه ، یعنی خبیص پختن . (از منتهی الارب ). تخبص .