کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحمل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحمل
لغتنامه دهخدا
تحمل . [ ت َ ح َم ْ م ُ ] (ع مص ) از منزل برداشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). تحمل قوم ؛ کوچ کردن آنان و قرار دادن بارهای خود بر شتران بقصد رحیل . (قطر المحیط) (از اقرب الموارد). ارتحال . (منتهی الارب ). کوچ کردن . (ناظم الاطباء). || بار برداشتن...
-
واژههای مشابه
-
تحمل کردن
لغتنامه دهخدا
تحمل کردن . [ ت َ ح َم ْم ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) صبر کردن و طاقت آوردن . (ناظم الاطباء). تاب آوردن . بردباری کردن . برتابیدن : با این همه تحملهای پادشاهانه میکرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 230). و آنگاه بر زبان راند که اگر من در این خدمت مشقتی تحمل کردم ....
-
واژههای همآوا
-
طهمل
لغتنامه دهخدا
طهمل . [ طَ م َ ] (ع اِ) چیزی که از لمس آن حجم او بزودی محسوس نشود. || (ص ) زن باریک تن . || مرد فربه زشت خلقت . || مرد بدسرشت .(منتهی الارب ) (آنندراج ). طهمله ، مؤنث . ج ، طهامل .
-
تهمل
لغتنامه دهخدا
تهمل . [ ت َ م َ ] (ص ) تنبل و کاهل و سست و آزمند و حریص . || ناموافق و تهبل . (ناظم الاطباء). رجوع به تهبل شود.
-
جستوجو در متن
-
ناکشیدنی
لغتنامه دهخدا
ناکشیدنی . [ ک َ / ک ِ دَ ] (ص لیاقت ) که قابل کشیدن نیست . که نتوان آن را کشید. || نابردنی . غیرقابل تحمل . تحمل ناکردنی . رجوع به کشیدنی شود.
-
نامحتمل
لغتنامه دهخدا
نامحتمل . [ م ُ ت َ م َ ] (ص مرکب ) غیرقابل تحمل . تحمل ناشدنی . تحمل ناکردنی . نابردنی : خیزم بروم که صبر نامحتمل است جان در قدمش کنم که آرام دل است .سعدی .
-
خواری کشیدن
لغتنامه دهخدا
خواری کشیدن . [ خوا / خا ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) تحمل پستی کردن . قبول خفت کردن . تحمل بی اعتنائی کردن . بی آبرویی بردن . (یادداشت مؤلف ).
-
ناحمول
لغتنامه دهخدا
ناحمول . [ ح َ ] (ص مرکب ) ناشکیبا. بی تحمل . بیقرار. نابردبار.
-
بشکیبیدن
لغتنامه دهخدا
بشکیبیدن . [ ب ِ دَ ] (مص ) شکیبیدن . صبر کردن . تحمل کردن . بردباری کردن . رجوع به شکیبیدن شود.
-
تحمال
لغتنامه دهخدا
تحمال . [ ت ِ ح ِم ْ ما ] (ع مص ) برداشتن بار را و بر خود گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): تَحَمَّل َ الحَمالةَ تَحَمﱡلاً و تِحِمّالاً. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). رجوع به تحمل شود.
-
ناگوارا
لغتنامه دهخدا
ناگوارا. [ گ ُ ] (نف مرکب ) ناگوارنده . ناگوار. عسیرالهضم . || ناخوشگوار. که خوشایند ذائقه نیست . نامطبوع . || غیرقابل تحمل . ناخوشایند. که تحمل آن گران و دشخوار است . نادلپسند. مقابل گوارا. رجوع به گوارا شود.
-
ناهموار آمدن
لغتنامه دهخدا
ناهموار آمدن . [ هََ م ْ م َ دَ ] (مص مرکب ) گران آمدن . دشخوار آمدن . قابل تحمل نبودن .- ناهموار آمدن سخن یا عملی ؛ سخت گران آمدن آن . ملایم طبع و قابل تحمل نبودن آن .