کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحلیل کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تحلیل عقلی
لغتنامه دهخدا
تحلیل عقلی . [ ت َ لی ل ِ ع َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تجزیه ٔ عقلی را تحلیل عقلی نامیده اند. اجزاء عقلی یعنی همان اجزاء تحلیلی است که به تعمل و تجزیه ٔ عقلی حاصل میشود. (فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی ). تجرید. انتزاع عقلی . التجرید فی الوهم .
-
تحلیل قیاس
لغتنامه دهخدا
تحلیل قیاس . [ ت َ لی ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنالوطیقای اول . خواجه نصیر طوسی در اساس الاقتباس آرد: قیاساتی که در علوم و اثناء محاورات از جهت اثبات و ابطال مطالب ایراد کنند بیشتر آن بود که از ترتیبها تحریف یافته باشد. و باشد که مقارن چیزهایی ...
-
قابل تحلیل
لغتنامه دهخدا
قابل تحلیل . [ ب ِ ل ِ ت َ ] (ص مرکب ) تحلیلی . مقابل قابل ترکیب .
-
جستوجو در متن
-
گوارانیدن
لغتنامه دهخدا
گوارانیدن . [ گ ُ دَ ] (مص ) کمک کردن در هضم و پختن . (ناظم الاطباء). تهنئة. (دهار). اساغه . تحلیل و هضم کردن . (یادداشت مؤلف ).- فروگوارانیدن ؛ هضم کردن . (ناظم الاطباء).
-
ردع کردن
لغتنامه دهخدا
ردع کردن . [ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) درمالیدن و آلوده ساختن . (یادداشت مؤلف ) : و روغن گل ردع کند و سرکه تحلیل کند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و رجوع به ردع شود. || دور کردن و دفع کردن . (ناظم الاطباء).
-
گواردن
لغتنامه دهخدا
گواردن . [ گ ُ دَ ] (مص ) گواریدن . لذیذ شدن . لذت دادن .گوارا بودن . گوارا گشتن . مهنا شدن . و رجوع به گواریدن شود. || گواریدن . هضم شدن . تحلیل رفتن .گذشتن . و رجوع به گواریدن شود. || هضم کردن . گذرانیدن . تحلیل بردن . و رجوع به گواریدن شود.
-
تحلة
لغتنامه دهخدا
تحلة. [ ت َ ح ِل ْ ل َ ] (ع مص ) سوگند راست کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). تحلة یمین ؛ تحلیل یمین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گشادن سوگند را به استثناء یا به کفاره یا کفاره ٔ سوگند دادن . (منتهی الارب ). راست کردن سوگند. (آنندراج ). ...
-
هضم کردن
لغتنامه دهخدا
هضم کردن . [ هََ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تحلیل بردن غذا. (ناظم الاطباء). گذرانیدن و گواریدن و گواردن . (یادداشت به خط مؤلف ) : شراب مست کننده طعام را هضم کند. (نوروزنامه ٔ خیام ).
-
آنالوطیقا
لغتنامه دهخدا
آنالوطیقا. (معرب ، اِ) (از یونانی آنا، از نو + لوئین ، گشادن ، حل کردن ) اَنالوطیقا. تحقیق تحلیلی .- آنالوطیقای اوّل ؛ مبحث قیاس . تحلیل قیاس از کتاب ارسطو.- آنالوطیقای ثانی ؛ مبحث برهان از کتاب ارسطو.
-
گذرانیدن
لغتنامه دهخدا
گذرانیدن . [ گ ُ ذَ دَ ] (مص ) عبور دادن : اجازة؛ گذرانیدن کسی را از جای . اختلال ؛ گذرانیدن در چیزی نیزه را و دوختن به آن . تصعید؛ گذرانیدن چیزی را. اَمَرَّه ُ علی الجسر؛ گذرانید او را بر پل . (منتهی الارب ) : پس حارث بن کلده را بگذرانیدند [ از اسرا...
-
تحلل
لغتنامه دهخدا
تحلل . [ ت َ ح َل ْ ل ُ ] (ع مص ) استثنا کردن در سوگند. (تاج المصادر بیهقی ). تحلل در یمین ؛ استثنا کردن در سوگند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطرالمحیط). || تحلل از یمین ؛ بیرون آمدن ازقسم به کفاره . (منتهی الارب ) (آنند...
-
ازدن
لغتنامه دهخدا
ازدن . [ اَ زْ/ زَ/ زِ دَ ] (مص ) رنگ کردن . || خلانیدن سوزن . (برهان ). آژدن . آجیدن . || تیغ زدن در حجامت : و سخت نباید ازد که مقصود جذب است [ در رعاف ] . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). هرگاه که گوشت بن دندانها سست شود بباید ازد تا خون برود و نیک بمزیدن و ...
-
خرج کردن
لغتنامه دهخدا
خرج کردن . [ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هزینه کردن . صرف کردن . (یادداشت بخط مؤلف ). صرف نمودن . (ناظم الاطباء) : بلیت هجر و اذیت فراق روح لطیف ایشان را تحلیل کند، بعضی آب صفت از راه منافذ مدامع خرج کند بعضی را بخارشکل بطریق آه از راه نفس بیرون آرد. (س...
-
هضم
لغتنامه دهخدا
هضم . [ هََ ] (ع مص ) انبوهی کردن بر گروهی . || فروآمدن بر گروهی . (منتهی الارب ). || شکستن . (اقرب الموارد). || ستم کردن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || خشم گرفتن بر کسی . || چیزی از حق کسی بازشکستن . (منتهی الارب ). کم کردن چیزی از حق کسی . ...