کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحقیق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحقیق
لغتنامه دهخدا
تحقیق . [ ت َ ] (ع مص ) حقیقت کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || درست کردن . (دهار).درست و راست کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || رسیدگی و وارسی کردن . (ناظم الاطباء). به کنه مطلب رسیدن و واقع چیزی را بدست آوردن .(فرهنگ نظام )...
-
واژههای مشابه
-
تحقیق شدن
لغتنامه دهخدا
تحقیق شدن . [ ت َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) محقق گردیدن . بی گمان شدن . آشکارا شدن و به حقیقت پیوستن : تحقیق شد که ناصرخسرو غلام اوست آنکو بگویدش که دو گوهر چه گوهرند.ناصرخسرو.
-
تحقیق ماللهند
لغتنامه دهخدا
تحقیق ماللهند. [ ت َ قی ق ُل ِل ْ هَِ ] (اِخ ) یکی ازتألیفات گرانبهای ابوریحان محمدبن احمد بیرونی خوارزمی (362 - 440 هَ . ق .) بزرگترین دانشمند و ریاضی دان مشرق است . این کتاب را ابوریحان ظاهراً در غزنه بسال 423 هَ . ق . بنام عبدالمنعم بن علی بن نوح...
-
جستوجو در متن
-
جاکشک
لغتنامه دهخدا
جاکشک . [ ] (اِخ ) نام یکی از ملوک . (تحقیق ماللهند ص 194).
-
محققانه
لغتنامه دهخدا
محققانه . [ م ُ ح َق ْ ق َ ن َ / ن ِ] (ص نسبی ، ق مرکب ) به درستی و راستی و بطور تحقیق .(ناظم الاطباء). از روی تحقیق و صداقت . (آنندراج ).
-
اطری
لغتنامه دهخدا
اطری . [ اَ ] (اِخ ) اتری . نام دانشمندی است که ابوریحان از وی در کتاب تحقیق ماللهند درباره ٔ مقیاسات در چند موضع مطالبی نقل کرده است . رجوع به فهرست تحقیق ماللهند شود.
-
کالبن
لغتنامه دهخدا
کالبن . [ ب َ ] (اِخ ) نام طایفه ای است در جنوب هند. (تحقیق ماللهند ص 151).
-
کالجن
لغتنامه دهخدا
کالجن . [ ج ِ ن َ ] (اِخ ) نام طایفه ای است در هند. (تحقیق ماللهند ص 154).
-
جتاسر
لغتنامه دهخدا
جتاسر. [ ج َ ] (اِخ ) نام شهری است در هند. رجوع به تحقیق ماللهند ص 157 شود.
-
جترسان
لغتنامه دهخدا
جترسان . [ ج ِ رَ ] (اِخ ) نام کوهی است . رجوع به تحقیق ماللهند ص 127 شود.
-
جترکوت
لغتنامه دهخدا
جترکوت . [ ] (اِخ ) نام نهری است در هند. رجوع به تحقیق ماللهند ص 128 و 154 شود.
-
جترور
لغتنامه دهخدا
جترور. [ ] (اِخ ) نام قلعه ای است در هند. رجوع به تحقیق ماللهند ص 99 شود.
-
جتم
لغتنامه دهخدا
جتم . [ ج َ ] (اِخ ) نام غیرمستعمل یکی از بروج است . رجوع به تحقیق ماللهند ص 108 شود.