کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحصیل چیزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تحصیل ضابطه
لغتنامه دهخدا
تحصیل ضابطه . [ ت َ ل ِ ب ِ طَ / طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به اصطلاح اهالی هند، حسابی که در آن عمل مالیات به سرکار نموده شود. (ناظم الاطباء).
-
تحصیل کردن
لغتنامه دهخدا
تحصیل کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فراهم آوردن و جمع کردن و اندوختن و بدست آوردن و حاصل کردن و کسب کردن . (ناظم الاطباء) : نبینی که به اندک مایه رنجی که بردم چه مقدار تحصیل راحت کردم ؟ (گلستان ). || جمع کردن مالیات . || کسب علم و دانش کردن . (ناظ...
-
تحصیل کرده
لغتنامه دهخدا
تحصیل کرده . [ ت َ ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) شخص عالم و با قاعده درس خوانده . (فرهنگ نظام ).
-
جستوجو در متن
-
توفر دواعی
لغتنامه دهخدا
توفر دواعی . [ ت َ وَف ْ ف ُ رِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اسم مرکب ) نزد شعرا آن است که چیزی راذکر کنند که برای تحصیل آن جمیع اسباب بود. مثال :بر کشتن من رسیده ای مست ای کافر ترک تیغ دردست .(کشاف اصطلاحات الفنون ).
-
مکتفی
لغتنامه دهخدا
مکتفی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) کافی و بسنده کننده به چیزی . (غیاث ) (آنندراج ). بسنده کرده و راضی و خشنود. (ناظم الاطباء). و رجوع به اکتفاء شود. || در نزد حکماء، کسی است که به وی آنچه ممکن باشد از تحصیل کمالات مانند نفوس سماوی عطا شده است . (از کشاف اصطل...
-
صدد
لغتنامه دهخدا
صدد. [ ص َ دَ ] (ع اِ) نزدیکی . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (دهار). || رویاروی . (منتهی الارب ). مقابله و برابری چیزی . (غیاث اللغات ). مقابله . (ربنجنی ). المقابلة و المثل . (مهذب الاسماء). || مجازاً، قصد نمودن . در پی کاری شدن . (غیاث اللغات ).- ...
-
دود خوردن
لغتنامه دهخدا
دود خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) دود گرفتن . دودزده شدن . || خوردن و بلعیدن دود.- دود چراغ خوردن ؛ کنایه از طلب علم و تحصیل کمال و مطالعه ٔ بسیار است . (لغت محلی شوشتر). تحمل سختیها و مشقتها در تحصیل چیزی کردن . (ناظم الاطباء). برای تحصیل ...
-
نساخ
لغتنامه دهخدا
نساخ . [ ن َس ْ سا ] (ع ص ) ناسخ . کاتب . که از چیزی نسخه بردارد. که از روی چیزی نسخه نویسد : تحصیل آن جز به سالهای دراز ممکن نگردد الا به معاونت نساخ . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 207).پیش از عثمان یکی نساخ بودکو به نسخ وحی جدی می نمود. مولوی .در ذکر اسا...
-
چاردانگ
لغتنامه دهخدا
چاردانگ . (اِ مرکب ) کنایه از چیزی که نسبت بامثال خود دو چندان باشد چه دینار شش دانگ میباشد دانگ ششم حصه دینار است پس چهاردانگ به نسبت دودانگ زائد میباشد و لفظ چهاردانگ که گاهی صفت هندوستان واقع میگردد بنابر آن است که چون عرض و طول هندوستان سوای روس ...
-
معانات
لغتنامه دهخدا
معانات . [ م ُ ] (ع مص ) رنج کشیدن . رنج چیزی کشیدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نطاق طاقت از مقاسات آن بلا و معانات آن عنا تنگ آمد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). لشکر او به مقاسات اسفار و معانات اخطار متبرم گشته . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 233)....
-
نائل
لغتنامه دهخدا
نائل . [ ءِ ] (ع ص ) (از «ن ی ل ») آن که می یابد و حاصل میکند و میرسد به چیزی . (ناظم الاطباء). رسنده . یابنده . || رسیده . (ناظم الاطباء). دریافته .- نائل آمدن به ؛ رسیدن به . موفق شدن . دریافتن . به دست آوردن . تحصیل کردن .- نائل شدن ؛ دریافتن و ...
-
بازبریدن
لغتنامه دهخدا
بازبریدن . [ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) از چیزی دل برداشتن . قطع کردن . ترک کردن . بریدن : خو بازبریدم از خورشهافارغ شده ام ز پرورشها. نظامی .|| پیمودن . سپریدن . طی کردن راه و جز آن . || قطع طریق . راه زدن : اطراف و حوالی ولایت او بازمیبریدند.(ترجمه ٔ تاری...
-
تنجز
لغتنامه دهخدا
تنجز. [ ت َ ن َج ْ ج ُ ] (ع مص ) روایی خواستن و وعده وفا کردن جستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : به تحصیل این اموال و تنجز این اقوال معتمدان روان کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 293). هر دو به حضرت رسیدند و مراس...
-
سرخانه
لغتنامه دهخدا
سرخانه . [ س َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) به اصطلاح موسیقیان بمعنی آواز بلند. (غیاث ) (آنندراج ). چنانچه میان خانه آواز متوسط. (آنندراج ) : ای کار دلم از تو ز قانون شده بیرون سرخانه ای از چنگ و ربابی گله بشنو. مؤمن استرابادی (از آنندراج ).نوایی که در پر...