کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحشیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحشیة
لغتنامه دهخدا
تحشیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) (از «ح ش ی ») دَما بر کسی افکندن . (تاج المصادر بیهقی ). تاسه برافتادن و سبب تاسه برافتادن شدن . (ناظم الاطباء). || حاشیه بر جامه قرار دادن . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). آرایش کردن کنار جامه را با طراز و جز آن . (ناظم الاط...
-
جستوجو در متن
-
محشا
لغتنامه دهخدا
محشا. [ م ُ ح َش ْ شا ] (ع ص ) صورتی از محشی . رجوع به محشی شود.- محشا کردن ؛ محشی کردن . حاشیه نوشتن بر کتابی . تحشیه . رجوع به محشی شود.
-
محشی
لغتنامه دهخدا
محشی . [ م ُ ح َش ْ شا ] (ع ص ) محشا. نعت مفعولی از تحشیه . بیان شده و شرح کرده شده بواسطه ٔ حاشیه . (ناظم الاطباء). حاشیه نوشته شده .حاشیه کرده . حاشیه نبشته . || دارای حاشیه . || آرایش داده شده : موشح به توقیع و طغرا و محشی به جبن و عجز. (جهانگشای ...
-
جنید شیرازی
لغتنامه دهخدا
جنید شیرازی . [ ج ُ ن َدِ ] (اِخ ) معین الدین ابوالقاسم . از شاعران و نویسندگان است . او راست : شدالازار فی حط الاوزار عن زوار المزار در مزارات شیراز و تألیف آن بسال 791 هَ . ق . است . این کتاب بتصحیح و تحشیه ٔ محمد قزوینی بسال 1328 هَ . ش . در تهرا...
-
قاسمعلی
لغتنامه دهخدا
قاسمعلی . [ س ِ ع َ ] (اِخ ) (ملا...) از شاعران ایران و از مردم طوس است . تخلص وی دانسته نیست . او راست :چو توئی نبوده هرگز به وفا و مهربانی به تو هیچکس نماند تو به هیچکس نمانی .(از آتشکده ٔ آذر تحشیه ٔ شهیدی ص 96).ورجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
کارزی
لغتنامه دهخدا
کارزی . (اِخ ) کارزین . بقول یاقوت در معجم البلدان در عنوان «کارزین » بتقدیم مهمله بر معجمه یکی از صور نسبت به همین کلمه یعنی به کارزین است . (شدالازار جنید شیرازی بتصحیح و تحشیه ٔ مرحومان علامه محمد قزوینی و عباس اقبال ، حاشیه ٔ ص 448). و رجوع به کا...
-
محشی
لغتنامه دهخدا
محشی . [ م ُ ح َش ْ شی ] (ع ص ) نعت فاعلی از تحشیه . کسی که می آراید کنار جامه را با ریشه و یا حاشیه و یا یراق و طراز گلابتون . (ناظم الاطباء). || حاشیه نویسنده بر کتابی . آنکه برای توضیح متن بر کتابی حاشیه نویسد. حاشیه نویس : ابوطالب محشی سیوطی . (ی...
-
خاوحین
لغتنامه دهخدا
خاوحین . (اِخ ) نام ناحیتی است از «آبله و میلاذجرد»از وضیعه وطسق پنجم از طسوج جهرود. (از «تاریخ قم حسن بن محمد حسن قمی » ترجمه ٔ «حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی » به تصحیح و تحشیه ٔ سید جلال الدین طهرانی ).
-
خانجرد
لغتنامه دهخدا
خانجرد. [ ج ِ ] (اِخ ) نام یکی از قراء انار از اعمال قم است . (از کتاب تاریخ قم تألیف حسن بن محمدبن حسن قمی ترجمه ٔ حسن بن علی بن عبدالملک قمی تصحیح و تحشیه ٔ سیدجلال الدین طهرانی چ 1313 هَ . ش .).
-
جلال الدین تبریزی
لغتنامه دهخدا
جلال الدین تبریزی . [ ج َ لُدْ د ن ِ ت َ ] (اِخ ) از بزرگان اولیاء است که در غاری در جبال کامرو ساکن بوده است . ابن بطوطه بطوری که خود مینگارد (ج 2 ص 149) در حدود سال 745 هَ . ق . با وی که در آن غار در جبال کامرو (آسام امروزی در سرحدات شمال شرقی هند ...
-
وحید دستگردی
لغتنامه دهخدا
وحید دستگردی . [ وَ دِ دَ گ ِ ] (اِخ ) حسن ، فرزند قاسم . از ادباء و شعرای معروف ایرانی در سال 1298 هَ . ق . مطابق 1258هَ . ش . در قریه ٔ دستگرد اصفهان متولد شد. تحصیلات خود را در رشته ٔ ادبیات فارسی و عربی و فقه و حکمت در اصفهان نزد استادان بزرگ به ...
-
دما
لغتنامه دهخدا
دما. [ دَ ] (اِ) دم و نفس . (انجمن آرا) (از آنندراج ) (لغت محلی شوشتر) (برهان ) (ناظم الاطباء). قطع. ربو. نفس . نسمه . (یادداشت مؤلف ). || بهر. نهج . نهیج . تتابع نفس . حشا. (یادداشت مؤلف ): و آنچه به شُش رود از وی ، دما و ضیق النفس و سرفه ٔ تر و س...
-
بهار
لغتنامه دهخدا
بهار. [ ب َ ] (اِخ ) ملک الشعراء محمدتقی بن ملک الشعراء محمدکاظم صبوری . شاعر بزرگ عصر ما (1266 -1330 هَ .ش .). وی در عین حال شاعر و محقق و نویسنده و استاد دانشگاه و روزنامه نگار و مرد سیاست بود. بهار در شعر شیوه ٔ فصیح قدما را به نیکوترین صورتی بیان...
-
قاسم بیک
لغتنامه دهخدا
قاسم بیک . [ س ِ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) متخلص به قسمی ، خلف عباس بیک ، از امیرزادگان افشار است . بسیار عاشق پیشه بوده . گویند معشوقی داشته مسمی به سیمائی ، بجهت او تدارک عروسی گرفته در شب زفاف در حضور عروس هوس بوس و کنار کرده سیمائی را عرق حمیت دامن گیرش...