کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحشف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحشف
لغتنامه دهخدا
تحشف . [ ت َ ح َش ْ ش ُ ] (ع مص ) جامه ٔ کهنه پوشیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || افتادن و پریدن پشمهای شتر. (اقرب الموارد). تحسف . || خشک و ترنجیده شدن گوش و پستان . (قطر المحیط).
-
جستوجو در متن
-
متحشف
لغتنامه دهخدا
متحشف . [ م ُ ت َ ح َش ْ ش ِ] (ع ص ) نعت است از تحشف . (منتهی الارب ). آن که جامه ٔکهنه پوشد. (آنندراج ) (از اقرب الموارد). مرد جامه ٔکهنه پوشیده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تحشف شود.