کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحریک کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحریک کردن
لغتنامه دهخدا
تحریک کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برانگیختن . اغواکردن . ترغیب . رجوع به تحریک شود.
-
واژههای مشابه
-
تحریک آمیز
لغتنامه دهخدا
تحریک آمیز. [ ت َ ] (ن مف مرکب ) مهیج . که با هیجان و تحریک آمیخته باشد. که موجب برانگیختگی و هیجان باشد. تهییج کننده ، و معمولاً تهییجی که مخالف آرامش و نظم اجتماع باشد: فلان ، نطقی تحریک آمیز کرد. سخنان تحریک آمیز او مرا بر آن کار واداشت .
-
جستوجو در متن
-
موشک دوانیدن
لغتنامه دهخدا
موشک دوانیدن . [ ش َ دَ دَ ] (مص مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) موشک دوانی کردن . تفتین کردن . جلوگیری از پیشرفت کاری را. تحریک کردن . تحریک به فتنه کردن . تفتین کردن . نهانی یا به مکر در کاری اخلال کردن . تحریک به نزاع کردن . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به م...
-
تیر کردن
لغتنامه دهخدا
تیر کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ؛وادار کردن کسی به کاری . تحریک کردن .
-
بیاغالیدن
لغتنامه دهخدا
بیاغالیدن . [ دَ] (مص ) تحریک کردن و تحریک نمودن . (آنندراج ). تحریک نمودن و تحریض کردن . (برهان ). || آمیختن و برغلانیدن ، یعنی اغوا نمودن . (غیاث ) (آنندراج ). || جنبانیدن . (غیاث ). رجوع به آغالیدن شود.
-
گاوبازی
لغتنامه دهخدا
گاوبازی . (حامص مرکب ) با گاوبازی کردن .گاو را برای جنگ تحریک کردن . رجوع به گاوباز شود.
-
ریسانیدن
لغتنامه دهخدا
ریسانیدن . [ دَ ] (مص ) رشتن کنانیدن . || انگیختن و تحریک و ترغیب کردن . || سعی کردن . (ناظم الاطباء).
-
برافزولیدن
لغتنامه دهخدا
برافزولیدن . [ ب َ اَ دَ ] (مص مرکب ) تحریک کردن . تحریض کردن . وادار کردن . برافژولیدن : احثه علیه ؛ برافزولید او را بر آن . (منتهی الارب ). رجوع به افژولیدن و برافژولیدن شود.
-
موشک پرانی
لغتنامه دهخدا
موشک پرانی . [ ش َ پ َ ] (حامص مرکب ) موشک دوانی .- موشک پرانی کردن ؛ تفتین و تحریک کردن . موشک دوانی کردن . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ترکیب موشک دوانی کردن شود.
-
غولیدن
لغتنامه دهخدا
غولیدن . [ دَ ] (مص ) گریزانیدن . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ). فراری دادن . شکست دادن . || تحریک به جنگ . (اشتینگاس ). برآغالانیدن بر جنگ . (ناظم الاطباء). || تحریک کردن . کسی را به کاری واداشتن . (شعوری ج 2 ورق 190 ب ). || سرزنش کردن . گله کردن . فحش...
-
اش
لغتنامه دهخدا
اش . [ اَش ش ] (ع مص ) برخاستن بر. || تحریک کردن بر بدی و شر. قیام البعض الی البعض للشر لا للخیر. (تاج المصادر بیهقی ). || زجر کردن گوسفند.
-
اوژولیدن
لغتنامه دهخدا
اوژولیدن . [ اَ دَ ] (مص )برانگیزانیدن و تحریک و تحریض کردن . تشجیع کردن . (ناظم الاطباء). برانگیختن بجنگ و غیره . || تقاضا نمودن . || تعجیل کردن و شتاب نمودن . || پریشان کردن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (برهان ). || بزور گرفتن . (ناظم الاطباء).
-
وژولیدن
لغتنامه دهخدا
وژولیدن . [ وُ دَ ] (مص ) شور کردن . (برهان ) (آنندراج ). || برانگیزاندن مردم را به جنگ . (برهان ). تحریک کردن و برانگیزاندن بر جنگ و جدال و مخاصمه . (ناظم الاطباء). تحریک کردن .جنباندن . (فرهنگ فارسی معین ). || وزیدن باد و جز آن . (ناظم الاطباء). ||...