کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحریم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحریم
لغتنامه دهخدا
تحریم . [ ت َ ] (اِخ ) سوره ٔ شصت وششمین از قرآن ، مدنیة و آن دوازده آیت است ، پس از طلاق و پیش از ملک .
-
تحریم
لغتنامه دهخدا
تحریم . [ ت َ ] (ع مص ) حرام کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (دهار) (آنندراج ). حرام گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). حرام کردن و ناجایزقرار دادن . (فرهنگ نظام ). مقابل تحلی...
-
واژههای مشابه
-
تحریم شدن
لغتنامه دهخدا
تحریم شدن . [ ت َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) حرام گشتن . منع شدن . ناجایز شدن . حرام شدن . رجوع به تحریم شود.
-
تحریم کردن
لغتنامه دهخدا
تحریم کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) حرام کردن . منع کردن . حرام گردانیدن . رجوع به تحریم شود.
-
واژههای همآوا
-
تهریم
لغتنامه دهخدا
تهریم . [ ت َ ] (ع مص ) پیر خرف گردانیدن . || بزرگ گردانیدن . || بزرگ داشتن . || ریزه ریزه بریدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
بایکت کردن
لغتنامه دهخدا
بایکت کردن . [ ک ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تحریم کردن ارتباط با کسی چنانکه از گفتگو کردن با او خودداری داشتن ، یا از تاجر جنس نخریدن یا با خانواده ای آمد و رفت نداشتن . || تحریم امتعه .
-
طلاق
لغتنامه دهخدا
طلاق . [ طَ ] (اِخ ) سوره ٔ شصت وپنجمین از قرآن کریم ، و آن مدنیه و دوازده آیت است ، پس از تغابن و پیش از تحریم .
-
ملک
لغتنامه دهخدا
ملک . [ م ُ ] (اِخ ) سوره ٔ شصت و هفتمین از قرآن ، مکیه و آن سی آیت است ، پس از تحریم و پیش از قلم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن نصربن محمد کعبی مکنی به ابوعبداﷲ. متوفی 552 هَ . ق . او راست : تحریم الغیبة و المزاج الموضح . (کشف الظنون ).
-
شکوهمند
لغتنامه دهخدا
شکوهمند. [ ش ُ م َ ] (ص مرکب ) باوقار. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). صاحب شکوه . (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ): تحریم ؛ شکوهمند کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). توقیر؛ شکوهمند داشتن . (یادداشت مؤلف ) (دهار).
-
عبدالقادر
لغتنامه دهخدا
عبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) راشدی . قاضی و مفتی قسطنطنیة و از فقهاء مغرب بود. از تألیفات اوست : حاشیة علی شرح السید للمواقف العضدیة. عائلات قسطنطنیة و قبائلها و عربها و بربرها. رسالة فی تحریم الدخان ، و جز آن . وی درحدود سال 1112 هَ . ق . درگ...
-
اباحت
لغتنامه دهخدا
اباحت . [ اِ ح َ ] (ع مص ) اباحه . مباح کردن . حلال کردن . جائز داشتن . روا شمردن . حلیت . جواز. روائی . دستوری . رخصت . مقابل حَظْر و تحریم و منع : کاین اباحت زین جماعت فاش شدرخصت هر مفلس قلاش شد. مولوی .|| غارت کردن . || از بیخ برکندن . || ظاهر کرد...