کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحریف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحریف
لغتنامه دهخدا
تحریف . [ ت َ ] (ع مص ) بگردانیدن سخن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). گردانیدن سخن از جای وی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). گردانیدن سخن و چیزی را از وضع و حالت خود. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).برگردانیدن . (ترجمان ...
-
واژههای مشابه
-
تحریف کردن
لغتنامه دهخدا
تحریف کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تبدیل کردن . بگردانیدن سخن یا چیزی . رجوع به تحریف شود.
-
واژههای همآوا
-
تهریف
لغتنامه دهخدا
تهریف . [ ت َ ] (ع مص ) زود رسانیدن نخله بار را. || شتابی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
تحریفات
لغتنامه دهخدا
تحریفات . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تحریف . تغییرات و انقلابات . (ناظم الاطباء).
-
ابیب
لغتنامه دهخدا
ابیب . [ اَ ] (اِ) تحریف اپیفی نام قبطی یکی از ماه های مصری قدیم است .
-
پنگاشتن
لغتنامه دهخدا
پنگاشتن . [ پ ِ ت َ ] (مص ) نقش کردن .(آنندراج ). و ظاهراً این کلمه تحریف بنگاشتن است .
-
تبدیل کردن
لغتنامه دهخدا
تبدیل کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عوض کردن . تعویض . بدل کردن . تاخت زدن . مبادله کردن . معاوضه کردن . || گرداندن . تغییر دادن . تحریف کردن : روا نیست در تاریخ تحریف و تغییر و تبدیل کردن . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 463).
-
محرف
لغتنامه دهخدا
محرف . [ م ُ ح َرْ رِ ] (ع ص ) گرداننده ٔ سخن از جای . (از منتهی الارب ). تحریف کننده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تحریف شود. || قطکج زننده بر قلم . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
کیبش
لغتنامه دهخدا
کیبش . [ ب ِ ] (اِمص ) اسم از کیبیدن . انحراف . تحریف . (ازیادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کیبیدن شود.
-
سفرنیسک
لغتنامه دهخدا
سفرنیسک . [ س ُ رُ ] (اِخ ) نام پدر سقراط حکیم مشهور یونانی استاد افلاطون است و عرب این نام را تحریف کرده و سقراطیس گفته اند. (یادداشت مؤلف ).
-
زأب
لغتنامه دهخدا
زأب . [ زَءب ْ ] (ع اِ) تحریف ساپو (صابون ) است . (از دزی ج 1 ص 576).
-
رومان
لغتنامه دهخدا
رومان . (اِخ ) شهری در طبرستان . (ناظم الاطباء). اما ظاهراً همان رویان باشد. که تحریف شده است . رجوع به رویان شود.