کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحدس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحدس
لغتنامه دهخدا
تحدس .[ ت َ ح َدْ دُ ] (ع مص ) خبر خواستن در خفیه . (تاج المصادر بیهقی ). تحدس اخبار یا تحدس از اخبار؛ تفحص آن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء)؛ تخبرآن . (قطر المحیط). اراده ٔ دانستن چیزی کردن از راهی که بدان راه نبرند. (اقرب الموارد)...
-
واژههای همآوا
-
تحدث
لغتنامه دهخدا
تحدث . [ ت َ ح َدْ دُ ] (ع مص ) سخن گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). سخن گفتن و خبر دادن . (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
-
جستوجو در متن
-
متحدس
لغتنامه دهخدا
متحدس . [ م ُ ت َ ح َدْ دِ ] (ع ص ) تفحص اخبار کننده . (آنندراج ). پرسنده و تفحص کننده و جستجو نماینده . (از ناظم الاطباء). و رجوع به تحدس شود.