کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحت نظرقرار دادن کسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تحت الارض
لغتنامه دهخدا
تحت الارض .[ ت َ تَل ْ / تُل ْ اَ ] (از ع ، اِ مرکب ) زیر زمین .
-
تحت الارضی
لغتنامه دهخدا
تحت الارضی . [ ت َ تَل ْ / تُل ْ اَ ] (از ع ، ص نسبی ) منسوب به تحت الارض . زیرزمینی . معدنی . که زیر زمین باشد: آبهای تحت الارضی . دریاچه های تحت الارضی . ذخایر تحت الارضی .
-
تحت البحری
لغتنامه دهخدا
تحت البحری . [ت َ تَل ْ / تُل ْ ب َ ] (از ع ، ص نسبی ) که در زیر آب دریاها باشد، چون نباتات وکوههای آتش فشان . || (اِ مرکب ) اختصاصاً به نوعی کشتی جنگی اطلاق شود که هم بر روی آب حرکت تواند کرد و هم در اعماق دریا. بجای این کلمه در فرهنگستان ایران «زیر...
-
تحت التراب
لغتنامه دهخدا
تحت التراب . [ ت َ تَت ْ / تُت ْ ت ُ ] (از ع ، اِ مرکب ) زیر خاک . || کنایه از قبر : زآنک این مشتی دغل باز سیه گر، تا نه دیرهمچو بید پوده میریزند در تحت التراب .عطار (دیوان چ نفیسی ص 326).
-
تحت الثری
لغتنامه دهخدا
تحت الثری . [ ت َ تَث ْ / تُث ْ ث َ را ] (از ع ، اِ مرکب ) عبارت از زیر زمین ، چه ثَری ̍ بفتح اول و ثانی خاک نمناک را گویند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : سخن کآن از دماغ هوشمند است گر از تحت الثری آید بلند است .نظامی .
-
تحت الحفظ
لغتنامه دهخدا
تحت الحفظ. [ ت َتَل ْ / تُل ْ ح ِ ] (از ع ، ق مرکب ) مقید، چنانکه مجرمی یا متهمی را که بیم فرارش باشد و بخواهند از جایی به جایی برند، او را با مأموران انتظامی اعم از مسلح و غیرمسلح حرکت دهند و این حالت را تحت الحفظ گویند: فلان مقصر را تحت الحفظ از ز...
-
تحت الحمایه
لغتنامه دهخدا
تحت الحمایه . [ ت َ تَل ْ / تُل ْ ح ِ ی َ / ی ِ ] (از ع ، ص مرکب ) سلطنتی که در حمایت و تابع سلطنت دیگر باشد. (فرهنگ نظام ). حمایت شده . که در حمایت و زیر نفوذ دیگری باشد. بطور اخص به کشور و دولتی اطلاق گردد که زیر نفوذ دولت دیگری قرار گرفته باشد و م...
-
تحت السلاح
لغتنامه دهخدا
تحت السلاح . [ ت َ تَس ْ / تُس ْ س ِ ] (از ع ، ص مرکب ، اِ مرکب ) زیر اسلحه . سپاهی حاضر خدمت . سپاهی مشغول خدمت نظام . در تداول ارتش ، زیر پرچم . - دوره ٔ خدمت تحت السلاح ؛ دوره ٔ خدمت زیر پرچم . مدتی که سرباز به فراگرفتن آموزشهای سربازی مشغول است ...
-
تحت القهوه
لغتنامه دهخدا
تحت القهوه . [ ت َ تَل ْ / تُل ْ ق َ وَ / وِ ] (از ع ، اِ مرکب ) قدری از طعام که پیش از خوردن قهوه خورند، از عالم ناشتاشکنی . (آنندراج ). غذای اندکی که پیش از نوشیدن قهوه میخورند. (ناظم الاطباء). ناشتاشکنی که صبح قبل از خوردن قهوه میخوردند... ایرانیا...
-
تحت اللفظ
لغتنامه دهخدا
تحت اللفظ. [ ت َ تَل ْ/ تُل ْ ل َ ] (از ع ، ص مرکب ، ق مرکب ) تحت اللفظی . در تداول فارسی زبانان آنست که لفظ به لفظ عبارتی را از زبانی دیگر ترجمه کنند. ترجمه ٔ تحت اللفظ مقابل ترجمه ٔ بمعنی است : فلان این قطعه را تحت اللفظ ترجمه کرد.
-
تحت اللفظی
لغتنامه دهخدا
تحت اللفظی . [ ت َ تَل ْ / تُل ْ ل َ ] (از ع ، ص نسبی ) رجوع به تحت اللفظ شود.
-
تحت الید
لغتنامه دهخدا
تحت الید. [ ت َ تَل ْ / تُل ْ ی َ ] (از ع ، ص مرکب ، اِ مرکب ) آنچه را که مالک باشند و هم کنایه از زیردستان . (انجمن آرا).
-
تحت جلدی
لغتنامه دهخدا
تحت جلدی . [ ت َ ت ِ ج ِ ] (ص نسبی ) زیرجلدی . زیر پوست : تزریق تحت جلدی ؛ که مایع را زیر پوست بیمار دوانند.
-
تحت جلگه
لغتنامه دهخدا
تحت جلگه . [ ت َ ت ِ ج ُ گ ِ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور. این دهستان در باختر بخش حومه ٔ جنوب شوسه ٔ عمومی مشهد - تهران و شمال جاده ٔقدیمی نیشابور به سبزوار قرار دارد و از 57 آبادی تشکیل یافته و در حدود 12944 تن سکنه دارد. ب...
-
تحت حنک
لغتنامه دهخدا
تحت حنک . [ ت َ ت ِ ح َ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تحت الحنک . رجوع به همین کلمه شود.