کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحترش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحترش
لغتنامه دهخدا
تحترش . [ ت َ ح َ رُ ] (ع مص ) گردآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فراهم آمدن قوم . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || تحترشوا علیه فلم یدرکوه ؛ شتافتند بر وی تا بگیر آورند او را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
متحترش
لغتنامه دهخدا
متحترش . [ م ُ ت َ ح َ رِ ] (ع ص ) گردآینده . (آنندراج ). فراهم آمده و جمع شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تحترش شود.