کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحامی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحامی
لغتنامه دهخدا
تحامی . [ ت َ ] (ع مص ) نگاهداری مردم خویشتن را از کسی و پرهیز کردن از وی . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). تحامی مردم کسی را؛ نگاه داشتن خود را از وی و اجتناب کردن و دوری جستن ازاو. (از قطر المحیط): تحاماه الناس ُ تحامیاً؛ نگاه دا...
-
واژههای همآوا
-
تهامی
لغتنامه دهخدا
تهامی . [ ت َ / ت ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به تهامة. یقال : رجل تهامی و تهام و قوم تهامون ... . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). منسوب به تهامة. (از المنجد) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): رسول ابطحی و تهامی . رسول قرشی ، مکی ، مدنی ، ابطحی ، تهامی . (یاد...
-
جستوجو در متن
-
تمانع
لغتنامه دهخدا
تمانع. [ ت َ ن ُ ] (ع مص ) دست کشیدن فارسان در کارزار از یکدیگر. (ناظم الاطباء). || امتناع . || تحامی . (از اقرب الموارد).
-
متحامی
لغتنامه دهخدا
متحامی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) خویشتن را نگهدارنده و پرهیز نماینده . (آنندراج ). هشیار و آگاه و ملتفت و متنبه و دوراندیش . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تحامی شود.
-
افتداء
لغتنامه دهخدا
افتداء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خویشتن را واخریدن . (تاج المصادر بیهقی ). خویشتن را بازخریدن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). سر خریدن و سربها دادن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). نجات دادن کسی را از اسارت با دادن مالی . (از اقرب الموار...