کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تجویظ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تجویظ
لغتنامه دهخدا
تجویظ. [ ت َج ْ ] (ع مص ) سعی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || اندک صبر شدن . || اندوهگین شدن . ملول شدن . (از قطر المحیط).
-
واژههای همآوا
-
تجویز
لغتنامه دهخدا
تجویز.[ ت َج ْ ] (ع مص ) روا داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (زوزنی ) (آنندراج ). روا داشتن رای کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انفاذ. (اقرب الموارد) (قطرالمحیط). || روا داشتن امری را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). روا کردن و گذراندن و مج...