کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تجلیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تجلیز
لغتنامه دهخدا
تجلیز. [ ت َ ] (ع مص ) تمام تیر کشیدن کمان را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || نوردیدن . || پیچیدن . || کشیدن . || تیز رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پی پیچیدن بر تیر و تازیان...
-
جستوجو در متن
-
تیزرفتن
لغتنامه دهخدا
تیزرفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) با شتابی عظیم رفتن . تند و بشتاب رفتن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). با شتاب رفتن . تند رفتن . انجذاب . تجلیز : کسی کآشتی جوید و سور و بزم نه نیکو بود تیز رفتن به رزم . فردوسی .نه جای درنگ و نه راه گریزپس اندر همی رفت به...
-
پیچیدن
لغتنامه دهخدا
پیچیدن .[ دَ ] (مص ) درنوشتن . درنوردیدن . نوردیدن . لوله کردن . التواء. ملتوی کردن . تافتن . پیچ دادن . طی ّ، چنانکه در نامه ای و طوماری . طی کردن . طومار کردن . مطوی کردن . نوشتن . نبشتن . عصب . (منتهی الارب ). اقطرار. انطواء. اهتصار. جلز. تجلیز. (...