کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تجزیۀ یونریزکاوندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تجزیه
لغتنامه دهخدا
تجزیه . [ ت َ ی َ ] (ع مص ) پاره پاره کردن و تقسیم کردن چیزی را. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جزء جزء کردن چیزی را. (ناظم الاطباء). جزء جزء و پاره پاره کردن .(فرهنگ نظام ). تجزئه ؛ بخش بخش کردن . حدیث : لاتعضیة فی المیراث الا فیما حَمل َ القسم ؛ ای لات...
-
قابل تجزیه
لغتنامه دهخدا
قابل تجزیه . [ ب ِ ل ِ ت َ ی َ ] (ص مرکب ) تجزیه پذیر، آنچه بتوان اجزاء آن را تفکیک کرد.