کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تجزیه و تحلیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قابل تجزیه
لغتنامه دهخدا
قابل تجزیه . [ ب ِ ل ِ ت َ ی َ ] (ص مرکب ) تجزیه پذیر، آنچه بتوان اجزاء آن را تفکیک کرد.
-
جستوجو در متن
-
تحلیل عقلی
لغتنامه دهخدا
تحلیل عقلی . [ ت َ لی ل ِ ع َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تجزیه ٔ عقلی را تحلیل عقلی نامیده اند. اجزاء عقلی یعنی همان اجزاء تحلیلی است که به تعمل و تجزیه ٔ عقلی حاصل میشود. (فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی ). تجرید. انتزاع عقلی . التجرید فی الوهم .
-
تیسران
لغتنامه دهخدا
تیسران . [ س ِ ] (اِخ ) فلیکس . ستاره شناس و عضو آکادمی فرانسه (1845-1896 م .) است . وی فرضیه های لاپلاس را دنبال کرد و حتی بیشتر از او مسائل مکانیکی ستارگان را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. (از لاروس ).
-
زومبارت
لغتنامه دهخدا
زومبارت . [ زُم ْ ] (اِخ ) ورنر (1863 - 1941 م .). اقتصاددان آلمانی و استاد دانشگاه برلن (از 1917). وی بر اثر مطالعه ٔ نظریه ٔ روش تاریخی مارکس کتابهایی درباره ٔ سرمایه داری نوشت و اصول سرمایه داری را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. سپس به مکتب اقتصادی ...
-
کیزرلینگ
لغتنامه دهخدا
کیزرلینگ . [ ک َ / ک ِ زِ ] (اِخ ) هرمان (کنت فُن ...). فیلسوف و ادیب آلمانی (1880 - 1946 م .) که سفرهایی به شرق کرد و مکتب فرزانگی را در شهر دارمشتات بنیان گذاشت . او راست : سیستم دنیا، جاویدانی ، مقدمه ای بر فلسفه ٔ طبیعی ، یادداشتهای روزانه ٔ مساف...
-
رئالیسم
لغتنامه دهخدا
رئالیسم . [ رِ ] (فرانسوی ، اِ) رآلیسم . حقیقت گرایی . واقعیت گرایی . واقعبینی . حقیقت پرستی . واقعگرایی . عمل رآلیست . || کشش و میل باطنی تعدادی از نویسندگان و هنرمندان به نشان دادن طبیعت است همانگونه که هست (= من حیث هی هی ) بی آنکه خصوصیات نفسانی ...
-
تاسیت
لغتنامه دهخدا
تاسیت . (اِخ ) تاسیتوس . مورخ شهیر رومی که بین سالهای 54 و 56 م . در روم متولد شد و در حدود سال 120 م . درگذشت . وی از شاگردان «آپر» و «ژولیوس سکوندوس » و احتمالاً «کنتی لین » بود. تاسیت از نویسندگان درجه ٔ اول عالم و از بزرگ زادگان روم بود و در زمان...
-
سلوکوس
لغتنامه دهخدا
سلوکوس . [س ِ ل ُ کُس ْ ] (اِخ ) نام چند تن از شاهان سلوکی . سلوکوس اول . ملقب به نیکاتور (فاتح ) سردار اسکندر مقدونی (و حدود 325، فوت 281 و 280 ق .م .). مؤسس سلسله ٔسلوکی در آسیا. رجوع به سلوکیان شود. در سال 313 ق .م . از میان همه ٔ جانشینان اسکندر...
-
تخمیر
لغتنامه دهخدا
تخمیر. [ ت َ ] (ع مص ) پوشانیدن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پوشانیدن روی . (اقرب الموارد) (المنجد). || مایه کردن در خمیر و گذاشتن آرد و گل ومانند آن را تا خمیر شود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). مایه کردن در خمیر. (از المنجد...
-
قابل
لغتنامه دهخدا
قابل . [ ب ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از قبول . پذیرا. پذیرنده . قبول کننده . (غیاث ). مستعد قبول : قابل انوار عدل ، قابض ارواح مال فتنه ٔ آخر زمان ، از کف او مصطلم . خاقانی .آن قابل امانت در قالب بشرو آن عامل ارادت در عالم جزا. خاقانی .حاملی محمول گرداند ...
-
تقطیع
لغتنامه دهخدا
تقطیع. [ ت َ ] (ع مص ) گوناگون عذاب کردن : قطع اﷲ علیه العذاب تقطیعاً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آبرا آمیختن در شراب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازآنندراج ) (از اقرب الموارد). || اسب از پیش اسبان بشدن . (تاج المصادر بیه...
-
تاگور
لغتنامه دهخدا
تاگور. [ گوُ ] (اِخ ) سر رابیندرانات . شاعر و نویسنده ٔ هندی که در ششم ماه مه 1861 م . مطابق سال 1278 هَ . ق . در کلکته از یک خانواده ٔ شاهی متولد شد. وی جوانترین فرزند «ماهاراشی دیون درانات » و نوه ٔ شاهزاده «دوارکانات تاگور» و خود پیشوای «براهماسام...
-
صوفیه
لغتنامه دهخدا
صوفیه . [ فی ی َ / ی ِ] (اِخ ) پیروان طریقه ٔ تصوف . اهل طریقت . آنان که ازطریق ریاضت و تعبد، طالب راه یافتن به حق و حقیقت اند. گروهی که از اواخر قرن دوم هجری در اسلام پدید گشتند و بخاطر طرز تفکر، لباس ، خوراک ، عبادت و ریاضت مخصوص ، بدین نام معروف گ...
-
جبر
لغتنامه دهخدا
جبر. [ ج َ ] (ع مص ) شکسته بستن . (منتهی الارب ) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). شکسته را بستن . (غیاث اللغات ). استخوان شکسته را بستن و اصلاح کردن . (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). شکسته را دربستن . (تاج المصادر بی...