کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبعصص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبعصص
لغتنامه دهخدا
تبعصص . [ ت َ ب َ ص ُ ] (ع مص ) تبعص . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اضطراب کردن . (ناظم الاطباء) (قطر المحیط). || بخود درپیچیدن مار زخم خورده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (قطر المحیط).
-
جستوجو در متن
-
بی قراری
لغتنامه دهخدا
بی قراری . [ ق َ ] (حامص مرکب ) بی ثباتی . حالت و کیفیت بی قرار. ناپایداری . (از ناظم الاطباء). مقابل ثبات و سکون . || بی آرامی و قَلَق و وحشت و اضطراب . (ناظم الاطباء). تململ . برم . تبعص . تبعصص . ضجر. بی طاقتی . بی تابی . (یادداشت مؤلف ) (از منته...
-
اضطراب
لغتنامه دهخدا
اضطراب . [ اِ طِ ] (ع مص ) اضطراب چیزی ؛ تحرک و موج زدن و برخی از آن برخوردن یا زدن به برخی است . (از اقرب الموارد). تحرک و موج زدن . (از لسان العرب ). جنبیدن و حرکت نمودن . (منتهی الارب ). جنبیدن و حرکت کردن . (ناظم الاطباء). جنبیدن و لرزیدن و طپیدن...