کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبصیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبصیل
لغتنامه دهخدا
تبصیل . [ ت َ ] (ع مص ) تبصل . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). پوست باز کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || برهنه کردن کسی را از لباس وی . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
-
واژههای همآوا
-
تبسیل
لغتنامه دهخدا
تبسیل . [ ت َ ] (ع مص ) مکروه داشتن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). مکروه و ناخوش داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
طبسیل
لغتنامه دهخدا
طبسیل . [ طَ ] (ع اِ) قهوه سینی . سینی . (دزی ج 2 ص 21).
-
جستوجو در متن
-
پوست باز کردن
لغتنامه دهخدا
پوست باز کردن . [ ک َدَ ] (مص مرکب ) کندن پوست حیوان یا میوه و درخت و دانه و جز آن . پوست کندن . پوست کردن . سلخ (در حیوان ). (دهار). تقشیر . ادم . جزر. (دهار). سلوخ . قشر. لحی .تلاحی . لحو. (منتهی الارب ). التحاء. (تاج المصادر). سحج . قرم . شصب . سب...