کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبستغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبستغ
لغتنامه دهخدا
تبستغ. [ ت َ ب َ ت ُ ] (ص ) مردم فصیح و تیززبان راگویند یعنی مردمی که تند و تیز حرف زنند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) : گشتم از یمن مدحت شه دین در سخن بس تبستغ و شیوا.منجیک (از فرهنگ رشیدی ) (از فرهنگ نظام ).
-
جستوجو در متن
-
شیوا
لغتنامه دهخدا
شیوا. [ شی ] (ص ) فصیح . ظریف . بلیغ. (یادداشت مؤلف ) (مؤید الفضلاء)(فرهنگ جهانگیری ). فصیح و بلیغ. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از غیاث ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). نغز.خوب . جید. نیکو: شیوه ٔ شیوا. سخن شیوا : گشتم از یمن مدحت شه دین در سخن بس ت...