کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبسا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبسا
لغتنامه دهخدا
تبسا. [ ت ِ ب ِس ْ سا ] (اِخ ) تبسة. رجوع به تبسه شود.
-
واژههای همآوا
-
تبصع
لغتنامه دهخدا
تبصع. [ ت َ ب َص ْ ص ُ] (ع مص ) عرق اندک اندک بیرون آمدن . (تاج المصادر بیهقی ): تبصع عرق از تن ؛ اندک اندک خوی برآوردن از بنهای موی . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).مصحف تبضع. (اقرب الموارد). رجوع به تَبَضَّع شود.
-
جستوجو در متن
-
تبسة
لغتنامه دهخدا
تبسة. [ ت َ ب ِس ْ س َ ] (اِخ ) شهر مشهوری است به افریقا که بین آن و قفصه شش منزل راه است و در بیابان بی آب و گیاه «سبیبة»، و آن شهری است قدیمی و در آن آثار پادشاهان بوده است و بیشتر آن اکنون ویران وچیزی از آن باقی نمانده است مگر جایهایی که مسکن گروه...