کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبریک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبریک
لغتنامه دهخدا
تبریک . [ ت َ ] (اِخ ) نام عیدی است یهود را و سپس عرابا، باشد به دو روز. رجوع به التفهیم بیرونی چ همایی ص 245 شود.
-
تبریک
لغتنامه دهخدا
تبریک . [ ت َ ] (ع مص ) فروخفتن شتر. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || در غذا و بر غذا دعا کردن ببرکت . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). دعا کردن کسی را به برکت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)...
-
تبریک
لغتنامه دهخدا
تبریک . [ ت َ ب َ ی َ ] (اِ) نظامی در اقبالنامه در عنوان «افسانه ٔ خراسانی و فریب دادن خلیفه » گوید: خراسانیی چست ببغداد شد، چون کارش سست شد، هزار دینار زر مصری را خرد سایید و با گل سرخ بیامیخت و مهره ای چند بساخت و آنها را بعطاری سپرد و گفت : بدینار...
-
تبریک
لغتنامه دهخدا
تبریک . [ت َب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مزرج است که در بخش حومه ٔ شهرستان قوچان و به بیست هزارگزی شمال خاوری قوچان و بیست هزارگزی خاور راه عمومی قوچان به باجگیران قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 220 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه ، محصول آن غلات و شغل ...
-
واژههای مشابه
-
تبریک گفتن
لغتنامه دهخدا
تبریک گفتن . [ ت َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) دعای برکت ومیمنت عرضه کردن و مبارکباد گفتن . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
بالستن
لغتنامه دهخدا
بالستن . [ل ُ ت َ ] (مص ) تبریک کردن . تبریک گفتن . (ناظم الاطباء). || (صوت ) آخرش خیر باد! عاقبت خیر. نیک انجام . نیک فرجام . بالشتن . (فرهنگ شعوری ج 1 ص 181).
-
متقابلاً
لغتنامه دهخدا
متقابلاً.[ م ُ ت َ ب ِ لَن ْ ] (ع ق ) در مقابل . در برابر: ما هم متقابلاً بشما تبریک میگوئیم . (فرهنگ فارسی معین ).
-
بالشتن
لغتنامه دهخدا
بالشتن . [ ل ُ ت َ ](مص ) بالستن . تبریک گفتن . (ناظم الاطباء). دعا کردن در حق دیگری . (آنندراج ) (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 181).
-
شاد باش
لغتنامه دهخدا
شاد باش . (اِ مرکب ) نام روز بیست و ششم است از ماههای ملکی . (فرهنگ جهانگیری ). || (صوت مرکب ) کلامی است که در مقام تحسین گویند و شاباش مخفف آن است . (آنندراج ). || (فعل امر) کلمه ٔ تحسین یعنی خوش باش و خرم زی .(ناظم الاطباء). شاد زی ! تبریک و تهنیت ...
-
دعا خواندن
لغتنامه دهخدا
دعا خواندن . [ دُ خوا / خا دَ ] (مص مرکب ) خواندن دعا.ثنا گفتن . دعای خوب کردن در حق کسی : تبریک ؛ دعا بر له خواندن . (تاج المصادر بیهقی ). || به درگاه خدا تضرع کردن . ثنا گفتن خداوند را : مشایخ همه شب دعا خوانده اندسحرگاه سجاده افشانده اند. سعدی .بخ...
-
باکراع حضرمی
لغتنامه دهخدا
باکراع حضرمی . [ ک ُ ع ِ ح َ رَ ] (اِخ ) شیخ محمدبن مبارک باکراع . اصل وی حضرمی و زادگاه او مدینه بود و از ادیبان شیوا و خوش بیان بشمار میرفت و در محاضره مهارتی بسزا داشت . از اشعار او قطعه ای معروف است که به قاضی تاج الدین مالکی در تبریک به زیارت مر...
-
باب الحجرة
لغتنامه دهخدا
باب الحجرة. [ بُل ْ ح ُ رَ ] (اِخ ) موضعی در دارالخلافه ٔ بغداد بوده است و آن سرایی باشکوه دارای بنیانی شگفت انگیز بود و در آنجا بوزیران خلعت می بخشیدند و در مواقع تبریک و تهنیت گرد می آمدند. نخستین کسی که این بنا را بنیاد نهاده امام المسترشد باﷲ ابو...
-
ژابس
لغتنامه دهخدا
ژابس . [ ب ِ ] (اِخ ) ژابش . همان یابیش جلعاد است که شهری بوددر مشرق اردن که اسرائیلیان آن را خراب کردند... و ناحاش عمونی بقصد فتح آن برآمد لیکن شاؤل آن را مستخلص ساخت ... و چون شاؤل و اولادش در جلبوع کشته شدنداهالی یابیش رفته نعش ایشان را از بیت ش...