کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبرئه کرد از پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تبرئه نامه
لغتنامه دهخدا
تبرئه نامه . [ ت َ رِ ءَ / ءِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) حکم برائت . نامه ٔ تبرئه ٔ کسی . حکمی که مشتمل بر تبرئه ٔ کسی باشد.
-
تبرئه حاصل کردن
لغتنامه دهخدا
تبرئه حاصل کردن . [ت َ رِ ءَ / ءِ ص ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تبرئه جستن . رجوع به تبرئه جستن و تبرئة و دیگر ترکیب های آن شود.
-
جستوجو در متن
-
بیزار کردن
لغتنامه دهخدا
بیزار کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب )دور کردن . جدا کردن . || براء. تبرئة. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان القرآن ) (دهار).- بیزار کردن کسی را ؛ تبرئه کردن او را. بری شمردن او را. (یادداشت مؤلف ) : زین دادگری باشی و زین حق بشناسی ...کز خلق بخلقت ...
-
ذی مسطن
لغتنامه دهخدا
ذی مسطن . [ م ُ طِ ] (اِخ ) مشهورترین خطیب اطینه . مولد وی به سال 384 و وفات 332 ق .م . بود. وی مدت پانزده سال تمام وقت خویش را صرف مخالفت فیلیپوس مقدونی پدر اسکندر گجستک که استعباد وطن او می خواست کرد و خطب جاودانی فیلپوسی والون سی ها را انشاد کرد و...
-
دریفوس
لغتنامه دهخدا
دریفوس . [ دْری / دِ ] (اِخ ) آلفرد دریفوس (1859 - 1935 م ). افسر ارتش فرانسه و بنام وی قضیه و ماجرایی پیدا آمده است و آن ماجرایی است سیاسی و قضائی در فرانسه که از محکومیت آلفرد دریفوس بجرم خیانت ناشی شد (1894 م .) بدین شرح که وی بجرم تسلیم اسناد محر...
-
دانائید
لغتنامه دهخدا
دانائید. (اِخ ) نام پنجاه دختر دانائوس پادشاه لیبی . اینان با پدر خود که از ترس پنجاه پسر اژیپتوس ، برادرش ، از مصر گریخته بود از آن سرزمین خارج شدند، همینکه دانائوس در آرگس استقرار یافت پنجاه برادرزاده نزد وی آمدند و طلب عفو کردند و ازو خواستند تا د...
-
شریحیة
لغتنامه دهخدا
شریحیة. [ ش ُ رَ حی ی َ ] (ص نسبی ، اِ) نام مسأله ای از عول پیش فقهای عامه . (یادداشت مؤلف ). و آن چنان است که بازماندگان میت دو خواهر پدری و مادری و دوخواهر مادری و مادر شوهر او باشند در این مسأله چهار سهم کسر می آید و لهذا اصل فریضه به ده سهم عو...
-
اردشیر سوم
لغتنامه دهخدا
اردشیر سوم . [ اَ دَ / دِ رِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) (هخامنشی ).نام و نسب : نام او اُخُس بود که تصور میکنند یونانی شده ٔ وهوک است ، وی پس از اینکه به تخت نشست ، خود را اردشیر نامید، اسم او را چنین نوشته اند: در کتیبه ٔ تخت جمشید، که از خود اوست ، ارت َ خْش...
-
کادوسیان
لغتنامه دهخدا
کادوسیان . (اِخ ) ج ِ کادوسی . رجوع به کادوس و کادوسی شود. در تاریخ ایران باستان آمده است : کادوسیان مردمی بودند که در گیلانات سکنی داشتند. بعضی تصور میکنند که اینها نیاکان طالشی های کنونی بوده اند و کادوس مصحف یا یونانی شده ٔ تالوش است که در قرون بع...
-
حسان بن ثابت
لغتنامه دهخدا
حسان بن ثابت . [ حَس ْ سا ن ِ ن ِ ب ِ ] (اِخ ) ابن المنذربن حرام بن عمروبن زیدبن مناةبن عدی بن عمروبن مالک بن النجار الانصاری الخزرجی ثم النجاری . مادرش فُرَیعَة دختر خالدبن حبیش بن نوذان بن عبدودبن زیدبن ثعلبه بن الخزرج بن کعب بن ساعد خزرجیه است . و...
-
پل قدیس
لغتنامه دهخدا
پل قدیس . [ پ ُ ل ِ ق ِدْ دی ] (اِخ ) سن پل . بولس . پاولوس . پولس . یکی ازحواریون است که در سال دوم میلادی به طرسوس متولد شده است . پدر او از یهود بود و اسم اصلی پاولوس (شائول ) است . تربیت او در قدس شریف بود و در اول امر با دین ترسائی خصومت میورزید...
-
لا
لغتنامه دهخدا
لا. (ع حرف ) نه . نی . بی . نا: لاعلاج ، ناگزیر. لابد، ناچار. مقابل نعم : از کرم و نعمت و آلای اوکس نشنیده ست ز لب لای او. منوچهری .گفت لا و لا کرامة. (تاریخ بیهقی ص 369).مادر فرقان چه دانی تو که هفت آیت چراست یا شهادت را چرا همراه کردستند لا. ناصرخس...