کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبحر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبحر
لغتنامه دهخدا
تبحر. [ ت َ ب َح ْ ح ُ ] (ع مص ) دور درشدن در علم . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). تبقر. (زوزنی ). دریا شدن در علم . (دهار). بسیارعلم شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). علوم بسیار دانستن . (فرهنگ نظام ). تبحر در علم ؛ بسیارعلم گردیدن . (از منتهی الارب ...
-
واژههای همآوا
-
تبهر
لغتنامه دهخدا
تبهر. [ ت َ ب َهَْ هَُ ] (ع مص ) پر گردیدن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || روشن شدن ابر. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
نامتبحر
لغتنامه دهخدا
نامتبحر. [ م ُ ت َ ب َح ْ ح ِ ] (ص مرکب ) نااستاد. مبتدی .تازه کار. آنکه تبحر و تخصص در علمی یا فنی ندارد.
-
ناواردی
لغتنامه دهخدا
ناواردی . [ رِ ] (حامص مرکب ) عدم تبحر و استادی و مهارت . تازه کاری . بی اطلاعی . ناواقفی . بی وقوفی . بی تجربگی .
-
بارونیوس
لغتنامه دهخدا
بارونیوس . (اِخ ) کاردینال .خطیب بنام ایتالیایی (1538-1607م .) وی برتر از نظم و قانون بود، و مؤلف سالنامه ٔ کلیسایی که حاکی از تبحر کامل اوست ، میباشد.
-
قمراوی
لغتنامه دهخدا
قمراوی . [ ق َ ] (اِخ ) نجم الدین . از دانشمندان بزرگ است که در فقه و حکمت تبحر داشته است . وی سفرها کرده و در موصل شیخ کمال الدین یونس را دیده است . رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 307 شود.
-
فریدالدهر
لغتنامه دهخدا
فریدالدهر. [ ف َ دُدْ دَ ] (ع ص مرکب ) یگانه ٔ دهر. یکتای روزگار. فرید. بی مانند : درکمال فضل و متانت علم و تبحر در معقول و منقول فریدالدهر و یگانه ٔ روزگار بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
-
ناآزموده کاری
لغتنامه دهخدا
ناآزموده کاری . [ زِ / زْدَ / دِ ] (حامص مرکب ) ناشی گری . نااستادی . (ناظم الاطباء). ناآزمودگی . بی تجربگی . نپختگی . ناورزیدگی . عدم مهارت . تازه کاری . بی اطلاعی . بی وقوفی . نداشتن تبحر.
-
انگل شناس
لغتنامه دهخدا
انگل شناس . [ اَ گ َ ش ِ ] (نف مرکب ) (اصطلاح پزشکی ) کسی که درباره ٔ موجودات انگل مطالعه و بررسی کند. شخصی که تخصص و تبحر در شناسائی موجودات طفیلی دارد. طفیلی شناس . (فرهنگ فارسی معین ).
-
بدرالدین بیهقی
لغتنامه دهخدا
بدرالدین بیهقی . [ ب َ رُ دْ دی ن ب َ / ب ِ هََ ] (اِخ ) از دانشمندان معاصر قوبلای قاآن بود و در فقه و اصول و حدیث و تفسیر تبحر داشت . رجوع به نامه ٔ دانشوران ج 4 ص 96 شود.
-
دور درشدن
لغتنامه دهخدا
دور درشدن . [ دَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تعقر. (المصادر زوزنی ). تعمق . (تاج المصادر بیهقی ). تنوش . (دهار). فروشدن . به عمق و ژرفا شدن . (یادداشت مؤلف ):تعمق ؛ دور درشدن در چیزی . (المصادر زوزنی ). تبحر. تبقر؛ دور شدن در علم . (المصادر زوزنی ). توغل ، ...
-
علی صقلی
لغتنامه دهخدا
علی صقلی . [ ع َ ی ِ ص َ ] (اِخ ) ابن حسن بن حبیب صقلی لغوی . مکنی به ابوالحسن . ابن قطاع نام او را آورده و گوید که وی ازلغویان انگشت شمار بود و در نقد شعر و معانی آن نیز تبحر داشت . (از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 115).
-
ابن ابی زید
لغتنامه دهخدا
ابن ابی زید. [ اِ ن ُ اَ زَ ] (اِخ ) ابومحمد عبداﷲبن ابی زیدعبدالرحمن قیروانی (310-386 هَ .ق .). فقیه مالکی ، و او را از غایت تبحر در فقه مالکی ، مالک صغیر لقب داده اند و آثاری به نظم و نثر دارد ازجمله : الرساله . مجموعه ٔ احادیث . قصیده ای در مدح رس...