کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبایع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبایع
لغتنامه دهخدا
تبایع. [ ت َ ی ِ ] (ع اِ) (از «ت ب ع ») ج ِ تَبِیع و تَبیعَة. (منتهی الارب ). تَبائِع ج ِ تبیع. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (ناظم الاطباء). رجوع به تبائع و تبیع و تبیعة شود.
-
تبایع
لغتنامه دهخدا
تبایع. [ ت َ ی ُ ] (ع مص ) (از «ب ی ع ») با یکدیگر خرید و فروخت کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). با همدیگر بیع کردن . (آنندراج ) (از ترجمان علامه ٔ جرجانی ) : وقتی در زمان صاحب عباد رحمه اﷲ تبایعی واقع شد بر صندوقی از جمله ٔ صندوقهایی چند که مان...
-
واژههای همآوا
-
طبایع
لغتنامه دهخدا
طبایع. [ طَ ی ِ ](ع اِ) رجوع به طبائع و شواهد طبایع در آنجا شود.- طبایع اربع ؛ چهار عنصر آب ، آتش ، باد و خاک .
-
جستوجو در متن
-
تبائع
لغتنامه دهخدا
تبائع. [ ت َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ تبیعة. (قطر المحیط). تبایع، جمع تبیعة. (منتهی الارب ).
-
متبایع
لغتنامه دهخدا
متبایع. [ م ُ ت َ ی ِ ] (ع ص ) خریدو فروخت کننده با یکدیگر. (آنندراج ). شریک شونده با هم در تجارت و معامله و خرید و فروخت و داد و ستد. (ناظم الاطباء). || متحد شونده با هم بواسطه ٔ بیعت کردن . (ناظم الاطباء). و رجوع به تبایع شود.
-
تصافق
لغتنامه دهخدا
تصافق . [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) با یکدیگر بیعت کردن . (زوزنی ). همدیگر دست زدن در بیع و بیعت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تبایع قوم . (اقرب الموارد).
-
تبع
لغتنامه دهخدا
تبع. [ ت ُب ْ ب َ ] (ع اِ) سایه ، زیرا که تابع آفتاب است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سایه . (آنندراج ) (مهذب الاسماء). || ج ، تبایع، نوعی از زنبوران عسل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نوعی از کوژ (؟) انگبین . (سه نسخه ٔ خطی مهذب الاسماء متعلق ...
-
تداین
لغتنامه دهخدا
تداین . [ ت َ ی ُ ] (ع مص ) به وام با یکدیگر فروختن . (زوزنی ). به یکدیگر فروختن به وام . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). به نسیه و وام خرید و فروخت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تبایع به قرض . || وام گرفتن بعضی از بعض دیگر. (ا...
-
استصلاح
لغتنامه دهخدا
استصلاح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نیکوئی کردن خواستن . و منه : اربع لاتستصلح فسادها، محاسدة الاکفاء و عداوة القرباء و الرکانة فی الامراء و الفسق فی العلماء. (منتهی الارب ). || نیک شدن . نیک آمدن چیزی . (زوزنی ). || صلح جستن . || صلاح کار جستن . صلاح پرسید...