کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبالط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبالط
لغتنامه دهخدا
تبالط. [ ت َل ُ ] (ع مص ) به شمشیر زدن یکدیگر را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (ناظم الاطباء). با یکدیگر شمشیر زدن . (آنندراج ). و هنگامی که سواره باشند این کلمه بکار نمی رود. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تبالة
لغتنامه دهخدا
تبالة. [ ت َ ل َ ] (اِخ ) شهری است به یمن بسیار زراعت و فواکه . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یاقوت آرد: گفته اند همان تباله ای است که نام آن در کتاب مسلم بن حجاج آمده است . موضعی است ببلاد یمن و گمان میکنم بجز تباله ٔ حجاج بن یوسف...
-
تبالة
لغتنامه دهخدا
تبالة. [ ت َ ل َ ] (اِخ ) نام دختر مکنف از بنی عملیق . (از معجم البلدان ج 2 ص 358). رجوع به ماده ٔ قبل شود. || نام دختر مدین بن ابراهیم .رجوع بماده ٔ قبل شود. (از معجم البلدان ج 2 ص 358).
-
تبالة
لغتنامه دهخدا
تبالة. [ ت َ ل َ ] (ع اِ) مشتق از تبل بمعنی عقد. (از مع-ج-م البلدان ج 2 ص 358).
-
طبالة
لغتنامه دهخدا
طبالة. [ طَ ل َ ] (ع اِ) درای . (مخصوص شتر). (السامی ). جَرَس . زنگ بزرگ .
-
طبالة
لغتنامه دهخدا
طبالة. [ طِل َ ] (ع اِمص ) طبل نوازی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
متبالط
لغتنامه دهخدا
متبالط. [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) به شمشیرزننده یکی مرد دیگری را. (آنندراج ). جنگ جوی برای حمایت و حفاظت . (ناظم الاطباء). و رجوع به تبالط شود.