کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبادل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبادل
لغتنامه دهخدا
تبادل . [ ت َ دُ ] (ع مص ) با یکدیگر بدل کردن . (زوزنی ). با هم معاوضه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معاوضه و گرفتن چیزی در مقابل دادن چیزی دیگر. (فرهنگ نظام ).
-
واژههای مشابه
-
تبادل نظر
لغتنامه دهخدا
تبادل نظر. [ ت َ دُ ل ِ ن َ ظَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شور. مشورت . رجوع به تبادل شود.
-
جستوجو در متن
-
تبادلات
لغتنامه دهخدا
تبادلات . [ ت َ دُ ] (ع اِ) ج ِ تبادل . رجوع به تبادل شود.
-
متبادل
لغتنامه دهخدا
متبادل . [ م ُ ت َ دِ ] (ع ص ) معاوضه کننده . (آنندراج ). || معاوضه کرده شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تبادل شود.
-
زبالة
لغتنامه دهخدا
زبالة. [ زَ ل َ ] (اِخ ) دختر عتبةبن مرداس که شاعرة است . (منتهی الارب ). وی خواهر هردان و خدله است و با لعین منقری مهاجاة داشته و همچنین با خواهر خویش خدله اشعاری در هجو یکدیگر تبادل کرده اند. (تاج العروس ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
متبادلة
لغتنامه دهخدا
متبادلة. [ م ُ ت َ دِ ل َ ] (ع ص ) مؤنث متبادل .- حمای متبادله ؛ آن است که یک تب به آخر رسیده سپس تب دیگر ظاهر شود. (بحرالجواهر، یادداشت به خطمرحوم دهخدا). و رجوع به متبادل و تبادل شود.
-
حیدر شامی
لغتنامه دهخدا
حیدر شامی . [ ح َ دَ رِ ] (اِخ ) مکنی به ابوبکر صدر و امیر. شاعری است معاصر سیدحسن غزنوی و میان آن دو تبادل شعر میشده است .رجوع به دیوان سیدحسن غزنوی ص 310، 311 و 312 شود.
-
طماس
لغتنامه دهخدا
طماس . [ طُ ] (اِخ ) ایلدوچی .حامل نامه ٔ ایلخان (الجایتوسلطان ) نزد سلاطین عالیمقدار فرنگستان (فیلیپ ل ُ بِل ، ادوارد دوم و پاپ کلمان پنجم ) و بطوری که دهسن در تاریخ خود (ج 4 ص 590) اشاره میکند این شخص در دربارهای اروپا بکلی این نکته را که ایلخان قب...
-
معاطات
لغتنامه دهخدا
معاطات . [ م ُ ] (ع مص ) چیزی به کسی دادن . چیزی رادست به دست دادن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : از افراط و انهماک در معاطات کاسات راح از صباح تا رواح مرضی روی نمود. (جهانگشای جوینی ). فی الجمله ارکان و سروران بر موافقت سلطان بر معاطات کؤوس از محا...
-
یونسکو
لغتنامه دهخدا
یونسکو. [ ن ِ ک ُ ] (اِخ ) نامی متشکل از حروف اول کلمات انگلیسی Organisation Cultural and Scientific ,Educational Nations United (که به علامت اختصاری .O.C.S.E.N.U نمایانده میشود). سازمان تربیتی ، علمی و فرهنگی وابسته به سازمان ملل متحد که در 1945 م ....
-
اطاق
لغتنامه دهخدا
اطاق . [ اُ ] (اِ) صاحب فرهنگ نظام در ذیل اتاغ آرد: یک حجره از حجرات خانه . مثال : در خانه ٔ من چندین اتاغ است . لفظ مذکور ترکی را با قاف (اتاق ) و با طا (اطاق ) هم می نویسند و در تحریر امروز ایران آخری (اطاق ) رایج است . در اصل زبان فارسی خانه را سر...
-
معلول
لغتنامه دهخدا
معلول . [ م َ ] (ع ص ) بیمار. (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بیمار و علیل و ناخوش و آزرده . (ناظم الاطباء). مریض . رنجور. علیل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). به معنی بیمار خطاست زیرا که از علت که به معنی بیماری است صیغه ٔ صفت علی...
-
تبدیل
لغتنامه دهخدا
تبدیل . [ ت َ ] (ع مص ) بدل کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). بدل چیزی آوردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بدل کردن چیزی به چیزی . (آنندراج ). گرفتن چیزی بدل چیزی دیگر. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). عوض کردن چیزی به چیزی . (فرهنگ نظام )....