کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاپتاپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تاپ
لغتنامه دهخدا
تاپ . (اِ صوت ) صدای افتادن چیزی بر جایی .
-
تاپ تاپ
لغتنامه دهخدا
تاپ تاپ . (اِ صوت مرکب ) نام آواز زدن کف دست بر متکا یا بر بالشت یا بر پشت کسی و مانند آن .
-
تاپ تاپ خمیر
لغتنامه دهخدا
تاپ تاپ خمیر. [ خ َ ] (اِ مرکب ) نوعی بازی است که کودکان کنندو کسی که خطا کند چشم خود را می گیرد و بر زانوی یکی از کودکان گذارد و دیگران در اطرافش حلقه وار نشینند و کسی که سر کودک برزانویش قرار دارد با دو دست برپشت کودک زند و با آهنگ بلند گوید: تاپ ت...
-
تاپ توپ
لغتنامه دهخدا
تاپ توپ . (اِ مرکب ، از اتباع ). غوغا. داد و فریاد.
-
تاپ ساک
لغتنامه دهخدا
تاپ ساک . (اِخ ) شهری بود بر کنار فرات :... قشون کورش براه افتاده و در سه روز پانزده فرسنگ راه پیموده بشهر بزرگ و غنی تاپ ساک که در کنار فرات واقع بوده رسید. (تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1007):... برای اجرای این خیال اسکندر به حکام بین النهرین امر کرد ا...
-
جستوجو در متن
-
شاپی و تاپی
لغتنامه دهخدا
شاپی و تاپی . [ شاپ ْ پی ُ تاپ ْ پ ] (ق مرکب ، از اتباع ) با عجله ، بدون دقت و مراقبت ، سرسری .
-
شیشه پرپنیر
لغتنامه دهخدا
شیشه پرپنیر. [ شی ش َ / ش ِ پ ُ پ َ ] (اِ مرکب ) نوعی بازی کودکانه است که در آن کودکان خردسال فراهم آیند و یکی سر بر زمین گذارد و دیگران با کف دست بر پشت او می کوبند و در میانه یکی دست بالا می برد آنگاه استاد بازی می گوید: تاپ تاپ خمیر، شیشه پر پنیر،...
-
چکچاک
لغتنامه دهخدا
چکچاک . [ چ َ ] (اِ صوت ) صدا و آواز پی در پی زدن گرز و شمشیر و امثال آن باشد. (برهان ) (آنندراج ). آواز ضرب گرز و شمشیر که از پی هم زنند. (جهانگیری ). آواز گرز و شمشیر که در پی هم زنند. (انجمن آرا). صدا و آواز برخورد پی در پی شمشیر و گرز و جز آن . (...
-
اردشیر دوم
لغتنامه دهخدا
اردشیر دوم . [ اَ دَ / دِ رِ دُوْ وُ ] (اِخ ) (هخامنشی ) اسم این پادشاه را چنین نوشته اند: در کتیبه های هخامنشی به پارسی قدیم اَرْت َ خْشَثْرَ، در توریة (کتاب عزرا و کتاب نحمیا) اَرْت َ خشَثتا، نویسندگان یونانی مانند دیودور،آریان ، سترابون و پولی ین ...