کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تأثم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تأثم
لغتنامه دهخدا
تأثم . [ ت َ ءَث ْ ث ُ ] (ع مص ) توبه کردن از گناه و بازایستادن از آن . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از زوزنی ): لو لم اترک الکذب تأثماً لترکته تذمماً. || بزهکار دیدن خود را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از...
-
جستوجو در متن
-
تحرج
لغتنامه دهخدا
تحرج . [ ت َ ح َرْ رُ ] (ع مص ) از گناه به یک سو شدن . (تاج المصادر بیهقی ). پرهیز کردن از گناه و توبه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تأثم . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). و حقیقت آن دور شدن ازحَرَج است . (اقرب الموارد) تأثم . خارج ...
-
متأثم
لغتنامه دهخدا
متأثم . [ م ُ ت َ ءَث ْ ث ِ ] (ع ص ) توبه کننده از گناه . (آنندراج ). نادم و پشیمان و توبه کننده ٔ از گناه . (ناظم الاطباء). و رجوع به تأثم شود.
-
تحنث
لغتنامه دهخدا
تحنث . [ ت َ ح َن ْ ن ُ ] (ع مص ) عبادت کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). عبادت کردن شبهای چند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط). تعبد. (اقرب الموارد). مثل تحنف . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). حدیث : کان یخلو بغار حراء فیتح...