کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تأثف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تأثف
لغتنامه دهخدا
تأثف . [ ت َ ءَث ْ ث ُ ] (ع مص ) احاطه کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گرد چیزی درآمدن . (زوزنی ). || نهان خانه ساختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || لازم گرفتن . || الفت کردن . || الحاح کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (قطر المحیط). |...
-
واژههای همآوا
-
تأسف
لغتنامه دهخدا
تأسف . [ ت َ ءَس ْ س ُ ] (ع مص ) اندوه خوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (آنندراج ). تلهف . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). دریغ و درد خوردن و اندوهگین گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اندوه و غم و حسرت خوردن . (فرهنگ نظام ) : لکن لدغ الحرقة و...
-
جستوجو در متن
-
احاطة
لغتنامه دهخدا
احاطة. [ اِ طَ ] (ع مص ) اِحاطت . گرد چیزی درآمدن . (تاج المصادر). گرد چیزی برآمدن . (زوزنی ). گرد چیزی گرفتن . فروگرفتن . تأثف . فرازگرفتن چیزی را. (صراح ) : و ثمره ٔ این اعتراف و رضا آن است که احاطه کند زیادتی فضل خدا را. (تاریخ بیهقی ). از احاطت ...