کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تام الاختیار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تأم
لغتنامه دهخدا
تأم . [ ت َءْم ْ ] (ع مص ) دوگانه تار و پود بافتن جامه را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || روشی آوردن اسب بعد روشی . (منتهی الارب ). مجی ٔ الفرس جریاً بعد جری . (اقرب الموارد).
-
تام تام
لغتنامه دهخدا
تام تام . (اِ) نوعی از آلات موسیقی ضربی است که منشاء آن از چین است و عبارت از یک صفحه ٔ فلزی دایره شکل است که بطور عمودی بر پایه ای آویخته شده است و با چکش چوبی بر آن نوازند.
-
جسم تام
لغتنامه دهخدا
جسم تام . [ ج ِ م ِ تام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقابل جسم غیرتام . مقابل جسم ناقص . و آن یکی از دو قسم جسم مرکب باشد و آن جسم مرکبی است که مزاج دارد و امید به حفظ هیأت ترکیبی آن در مدتی طولانی باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ) (از شرح هدایه نسخه ...
-
تام رسول
لغتنامه دهخدا
تام رسول . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کندکلی ، در بخش سرخس شهرستان مشهد و پانزده هزارگزی شمال باختری سرخس وچهارهزارگزی باختر راه ماشین رو سرخس به چهل کمان قرار دارد. جلگه و گرمسیر است و 600 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و رودخانه و محصول آنجا غلات...
-
تام سوی
لغتنامه دهخدا
تام سوی . (اِخ ) بندر آزادی است به فرمز که در سال 1858 م . برای تجارت اروپاییان آزادی این بندر تأمین گردید و در اول اکتبر سال 1884 در این بندر بین فرانسویها و چینی ها جنگی درگرفت . در اطراف آن معادن گوگرد فراوان است .
-
تام میررحمان
لغتنامه دهخدا
تام میررحمان . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کندگلی بخش سرخس شهرستان مشهد. در ده هزارگزی جنوب باختری سرخس و هفت هزارگزی شمال شوسه ٔ عمومی مشهد به سرخس واقع است . جلگه ٔ گرم سیر است و 310 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و رودخانه و محصول آن غلات است . ش...
-
تام پیکو
لغتنامه دهخدا
تام پیکو. (اِخ ) شهر و بندری به مکزیک و بر کنار اقیانوس اطلس واقع است و 81300 تن سکنه دارد و صادرات آن نفت است . رجوع به «تامُلیپاس » شود.
-
تام قلندر
لغتنامه دهخدا
تام قلندر. [ ق َ ل َ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کندگلی بخش سرخس شهرستان مشهد واقع در یازده هزارگزی باختر سرخس و ده هزارگزی شمال شوسه ٔ عمومی سرخس به مشهد. جلگه و گرمسیر است و 1220 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و رودخانه و محصول آن غلات و پنبه و شغل ...
-
تام قنبرعلی
لغتنامه دهخدا
تام قنبرعلی . [ ق َ ب َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کندگلی بخش سرخس شهرستان مشهد است و در دوازده هزارگزی باختر سرخس و یازده هزارگزی شمال شوسه ٔ عمومی مشهد به سرخس واقع است . جلگه ٔ گرمسیر است و 830 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه و ...
-
تجنیس تام
لغتنامه دهخدا
تجنیس تام . [ ت َ س ِ تام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنست که دو کلمه ٔ متفق اللفظ مختلف المعنی بکار دارد، چنانکه خاقانی گفته است :مفخر خاقانی است مدح تو تا در جهان صبح برد آب ماه میوه برد ماه آب .و دیگری گفته است :ایا غزال سرای و غزل سرای بدیعبگیر چ...
-
رسم تام
لغتنامه دهخدا
رسم تام . [ رَ م ِ تام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) مرکب است از جنس قریب و عرض خاص . مقابل رسم ناقص . (از فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی تألیف سجادی ). آنچه ترکیب یابد از جنس قریب و عرض خاص مانند تعریف انسان به حیوان ضاحک . (از تعریفات جر...
-
اعداد تام
لغتنامه دهخدا
اعداد تام . [ اَ دِ تام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آن است که اجزای او (چون ) جمله کنی همچند او باشند، چون شش که او را سه نیمه بود و دو سه یک و یکی شش یک . چون جمله کنی شش باشد. (التفهیم بیرونی ص 37).
-
اسطرلاب تام
لغتنامه دهخدا
اسطرلاب تام . [ اُ طُ ب ِ تام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اسطرلابی که تمام مقنطرات را از یک تا نود دارا باشد. (التفهیم ص 297 ح ) : و آلات رصد از کراسی و ذات الحلق و اسطرلاب های تام و نصفی ... که موجود بود برگرفتم . (جهانگشای جوینی ). رجوع به اسطرلاب ...
-
اسم تام
لغتنامه دهخدا
اسم تام . [ اِ م ِ تام م ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) در عربی آن اسم است که اسم دیگر را نصب دهد تا تمییز آن باشد. و تمامیت اسم به چهار چیز است : 1- تنوین چون : عندی رطل ٌ زیتاً. 2- نون تثنیه چون : منوان سمناً. 3- نون شبه جمع چون : عشرون درهماً. 4- اضافه ...
-
اصطرلاب تام
لغتنامه دهخدا
اصطرلاب تام . [ اُ طُ ب ِ تام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اصطرلاب تمام . برای هر درجه ای معمول است . (از مفاتیح خوارزمی ): و اصطرلابهای تام و نصفی و الشعاع دیگر که موجود بود برگرفتم . (جهانگشای جوینی ). و رجوع به اسطرلاب تام و اسطرلاب تمام شود.